روایت غم والدینی که از فرزندانشان جدا شدند
ایستاده بر دروازههای دوزخ
ناظران می گوند بسیاری از این خانواده ها به لحاظ روحی در وضعیت نامساعدی به سر می برند و آمار خودکشی در میان آنها افزایش چشم گیری پیدا کرده است. در این میان حقیقتی که نباید آن را نادیده انگاشت عدم اجرای هماهنگ سیاستهای ضد مهاجرتی دونالد ترامپ در ایالتهای مختلف است. ایولین از سرنوشت دو کودکش هیچ نمیداند، پنچ هفتهای از فرارش میگذرد، او از خشونت حاکم بر گواتمالا فرار کرد و نوزدهم ماه مه در مرز آمریکا بازداشت شد و از آن زمان به بعد نتوانسته است خانوادهاش را ببیند کارلا، کودک کرلوس گوشهای نشسته و تلاش میکند مچ دست عروسکش را درست کند، او نمیداند خارج از دنیایش چه حوادثی در جریان است. کارلوس نگاهی به کودکش میاندازد و میگوید، برایش آرزوهای زیادی داشتم، میخواستم در یک دانشگاه آمریکایی درس بخواند، روزهایش را با دیدن کارتون های دیزنی سر کند و با آرمان آمریکای برتر بزرگ شود، اما همه چیز سراب بود
برخی از جوانانی که در مرز بازداشت شده اند به دلیل مشکلات جسمانی تحت مراقبت قرار دارند، این گروه از زخم عمیقی رنج می برند، مهاجران نمیدانند دوباره میتوانند خانواده خود را ببینند یا خیر.
ایولین از سرنوشت دو کودکش هیچ نمیداند، پنچ هفتهای از فرارش میگذرد، او از خشونت حاکم بر گواتمالا فرار کرد و نوزدهم ماه مه در مرز آمریکا بازداشت شد و از آن زمان به بعد نتوانسته است خانوادهاش را ببیند. خانواده ایولین قربانی «سیاست صفر مهاجرتی دونالد ترامپ» شدند، سیاستی که مانع از ورودشان به خاک آمریکا میشود. ایولین پس از بازداشت به زندان مخصوص مهاجران در مرکز تگزاس فرستاده شد. اما به او گفتند که دو فرزندش یعنی «ادی» 17 ساله و «لیلیان» نه ساله که در مرکز پرورشی نگهداری میشدند حالا به مکانی تحت عنوان گراندرپید منتقل شدهاند. دو فرزندش را از هم جدا کردند و در اتاق های جداگانه ای از آنها نگهداری میکنند. لیلیان بیشتر از ادی برای مادرش بی قراری میکند. «زمانی که در تگزاس و در آن مرکز پرورشی به سر میبردم، یکی از افرادی که آنجا فعالیت می کرد ساعت 3 صبح موهایم را کشید، بیدارم کرد و به زور من را به حمام فرستاد.» ایولین هزار مایل دورتر از شدت استرس و اضطراب دردهای میگرنی سختی را تجربه میکند.
میگویند او برای نجات از خشونت و رسیدن به ارامش از جهنم عبور کرد. خانوادهاش تلاش میکنند تا جزئیات زندگی و فرار ایلوین را به گاردین بگویند، آنها برای نخستین بار است که این داستان تلخ را روایت میکنند. ایلوین بیمار است، از فشار خون رنج میکشد و برای نجات خود و خانواده اش از آتش جهنم عبور کرد، اما حالا در قفس نگهداری می شود. المر همسر ایولین همچنان تلاش دارد تا به آمریکا پناهنده شود. میگوید، دو سال پیش از چنگال یک باند مافیا در گواتملا فرار کرد و به خوبی میدانست که پس از آن جان همسر و فرزندانش در خطر است. المر میگوید، اگر میماندیم آنها را قطعه قطعه میکردند، چاره ای جز مهاجرت نداشتیم. المر دو روزی است که در ماساچوست به سر میبرد و توانسته است که فرزندانش را کنار خود نگاه دارد، اما ایلوین، همسرش، همچنان در بازداشت به سر میبرد. المر به گاردین میگوید، امیدوارم همسرم را ببینم، امیدوارم دولت ایالات متحده آمریکا به من و خانوادهام کمک کنند، تنها چیزی که ما میخواهیم زندگی آرام است. همین.
روات تلخ زندگی این خانواده ریشه در سیاست مهاجرتی دونالد ترامپ دارد، سیاستی که نه تنها واکنشهای بینالمللی را به همراه داشت، بلکه با انتقادهای تند دو حزب آمریکا نیز روبرو شد. هم اکنون مجموعه این فشارها موجب شده است تا رئیس جمهوری آمریکا اندکی از سیاستش درباره پناهچویان عقب نشینی کند و این دقیقا همان نقطه امیدی است که خانواده المر و سایر خانوادههایی که در چنین شرایط دشواری به سر میبرند، بدان چشم دوختهاند.
براساس دادههایی که ناظران و حامیان پناهجویان در اختیار گاردین قرار دادند، به نظر میرسد این خانواده گواتمالایی نسبت به برخی از خانواده های پناهجوی دیگر خوش شانستر بودند، برخی از ای خانواده ها به اجبار از هم جدا شدند و هر کدام در نقاط نامعلومی به سر میبرند. پس از اجرایی شدن سیاست ترامپ مبنی بر ساخت دیوار در مرز االات متحده و مکزیک والدین زیادی هستند که از دیدار فرزندانشان محرومند و اجازه دیدار به آنها داده نمیشود. در این میان برخلاف آنچه گفته می شود، سازمان های دولتی برای پیوستن چنین خانواده هایی به یکدیگر تلاش چندانی نمیکنند. نهادهای دولتی نیز پا را فراتر گذاشتند و در جستجوی خانوادههایی هستند که یکی از تبصره های سیاست ترامپ را نقض کرده باشند تا بدین وسیله بتوانند خانواده بخت برگشته را براساس سیاست مهاچرتی رئیسجمهوری آمریکا پشت میز محاکمه بکشانند. مایکل بوچنک، مشاور ارشد مسائل حقوق بشری میگوید، در شرایط کنونی هیچ یک از سازمان های دولتی برای اجرایی کردن سیاست رئیس جمهوری آمریکا از برنامه مشحص و مدونی پیروی نمیکنند، به باور او اصلاح این وضعیت زمان بر است و طبیعتا هزینههایی را هم به دولت و هم به خانواده های قربانی این سیاست تحمیل خواهد کرد. بوچنگ هفته گذشته جزو نمایندگانی بود که در قامت ناظر در اداره گمرک ایالات متحده حضور داشتند، او می گوید که با چشمان خودش دیده که کودک دو یا چهار ساله ای را از عمه اش جدا کردند و او را به همراه سایر کودکان به یکی از امکان سرپرستی فرستادند، به گفته بوچنگ هیچکس حتی نمایندگان ناظر برای آن کودک و پیرزن نتوانستند کاری انجام دهند. در این میان بسیاری از وکیلان فعال در حوزه مهاجرت برای جلوگیری از این جدایی ها مدت ها است ناتوان از انجام هر کاری صرفا ناظر جدایی کودکان از والدینشان هستند. ارفان اولیوارس، کسی که رهبری تیمی از وکلای مدافع حقوق پناهجویان را بر عهده دارد، اسناد و مدارک بسیاری از این پناهجویان را در دادگاه واقع در تگزاس جنوبی ثبت کرده است تا بدین ترتیب بتواند وضعیت این گروه را روشن کند، به گفته او تنها جرم این دسته از خانواده ها ورود غیر قانونی به خاک ایالات متحده است. براساس داده های این وکیل دادگستری در این میان شکایت های ثبت شده 30 تن از والدین از فرزندانشان جدا شده اند.
براساس مستنداتی که اولیور ارائه کرده است یک مادر السالوادوری از فرزندش جدا شده است، فرزندی که براساس اسناد و مدارک موجود درگیر اسیب مغزی است. یک مادر دیگر به دلیل جدا شدن از دخترش چندین بار دست به خودکشی زده است. در این میان یکی از دردناک ترن داستان ها مرتبط به نوجوانی است که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است و در چنین شرایط روحی او را از خانواده اش جدا کردند و به جای دوری فرستادند.
ناظران می گوند بسیاری از این خانواده ها به لحاظ روحی در وضعیت نامساعدی به سر می برند و آمار خودکشی در میان آنها افزایش چشم گیری پیدا کرده است. در این میان حقیقتی که نباید آن را نادیده انگاشت عدم اجرای هماهنگ سیاستهای ضد مهاجرتی دونالد ترامپ در ایالتهای مختلف است، برخی از دادستان ها در برخی ایالات توانستند با استناد به ادله از جدایی ها جلوگیری کنند، اما در ایالتی که 59 مایل آن طرف تر قرار دارد، دادستان از اختیار چندانی برخوردار نیست. روز سه شنبه درست چند ساعت پیش از این که دولت ترامپ تصمیم خود مبنی بر خروج از شورای حقوق بشر را اجرایی کند، رامون ویئلتا، یکی از مهاچران السالوادوری از دادگاه تقاضا کرده بود تا او را از پسر دو سالهاش جدا نکنند. او به قاضی گفته بود، میخواهم با خانوادهام باشم، کمکم کنید که بار دیگر کنار هم قرار بگیریم. اگرچه در دادگاه وکلایی برای کمک به آن مرد حضور داشتند، اما از ادله کافی جهت حمایت از موکلشان برخوردار نبوند و اینچنین شد که قاضی دادگاه صرفا ابراز امیدواری کرد که دولت زمینه را برای پیوستن این خانواده از هم گسیخته فراهم کند.
در شرایط کنونی بسیاری از مخالفان سیاست های ترامپ، نگران تاکتیک های جایگزین دولت آمریکا هستند، برخی از مشاوران ترامپ اعلام کردند که به جای جدایی خانواده ها، آنها را در مکانی مشخص برای زمانی نامعلوم نگاه دارند، پیشنهادی که نمیتوان آن را منصفانه قلمداد کرد. پیشنهادهای جدید ارائه شده، مشابه سیاستهای استرالیا برای مقابله با پناهچویان است، سیاستی که توسط نهادهای حقوق بشری در قالب شکنجه تعریف شده است. در خیریه ای موسوم به مک آلن با صحنه های تلخ زیادی روبر میشویم، بسیاری از خانوادههایی که در این مکان مامن گزیدهاند هر روز با کابوس جدایی شب را روز کرده و روزشان را شب میکنند. گروهی مثل خوان کارلوس و پسرش خود را قربانی میدانند.
کارلوس میگوید من نمیدانستم رئیس جمهوری آمریکا چنین فرمانی صادر میکند، اگر از قصد و نیتش خبردار میشدم به جهنم دیگری میرفتم. او به کتاب مقدسی در کیسه ای کوچک نگاهداری میکند اشاره کرده و میگوید مدتها است در این زیرزمین بدون پنچره روزها را شب میکنم، اما هنوز امیدم را از دست ندادهام، شاید معجزهای رخ دهد.
کارلا، کودک کرلوس گوشهای نشسته و تلاش میکند مچ دست عروسکش را درست کند، او نمیداند خارج از دنیایش چه حوادثی در جریان است. کارلوس نگاهی به کودکش میاندازد و میگوید، برایش آرزوهای زیادی داشتم، میخواستم در یک دانشگاه آمریکایی درس بخواند، روزهایش را با دیدن کارتون های دیزنی سر کند و با آرمان آمریکای برتر بزرگ شود، اما همه چیز سراب بود. بلند می شود، دست کودک را می گیرد، بغلش می کند و گونه اش را میبوسد، کودک فارغ از چشمان خیس پدر و هر آنچه در اطرافش می گذرد کماکان درگیر دست شکسته عروسکش است.
دیدگاه تان را بنویسید