امضای قرارداد در بلژیک؛ اولین قدم اشتباه در ماجرای ویلموتس
این فدراسیون «کیروش» ساز!
مدیران فدراسیون فوتبال ایران در حالی که آشکارا «ذوقزده» هستند، از تحت تاثیر قرار دادن ویلموتس در تهران صحبت میکنند. از اینکه تصورات مرد بلژیکی نسبت به ایران تغییر کرده و تماشای مرکز «پک» او را به وجد آورده است. این حجم از ذوقزدگی در فرآیند امضای قرارداد با یک مربی شکست خورده، حد و اندازههای واقعی فدراسیون را نشان میدهد. آنها مدام تاکید دارند که ویلموتس راه متفاوتی را نسبت به سرمربی سابق تیم ملی در پیش گرفته اما با این روند، بعید نیست سرمربی بلژیکی، در مسیر تبدیل شدن به کیروشی دیگر برای فوتبال ایران قرار بگیرد.
آریا رهنورد
رفتار فدراسیون فوتبال در قبال امضای قرارداد با مارک ویلموتس، جالب توجه به نظر میرسد. مهدی تاج و همکارها، این اتفاق را به شکل یک «موفقیت بزرگ» و تاریخی نمایش میدهند و آن را یک دستاورد کلیدی برای خودشان میدانند. در حقیقت اما چه کسی باید از این توافق «ذوق زده» باشد؟ ایران از سرمربی سابق رئال مادرید و تیم ملی پرتغال، به سرمربی سابق تیمهای ملی بلژیک و ساحل عاج رسیده است. روندی که طبیعتا نمیتواند به معنای «پیشرفت» باشد. البته که احتمال موفقیت ویلموتس در فوتبال ایران نیز وجود دارد اما بدون تردید مارک یکی از مربیان بزرگ حال حاضر دنیای فوتبال به شمار نمیرود. او بیشترین دستمزد زندگیاش را در ایران دریافت میکند، بعد از سه شکست در کارنامه کاری و مدتی دوری از فوتبال، دوباره فرصت حضور در یک تیم را به دست میآورد و در ایران با حمایتهای زیادی روبهرو میشود. در واقع «برنده» اصلی این قرارداد، فدراسیون فوتبال ایران نیست اما مدیران فدراسیون با هیجان عجیب و غریبی از عوض شدن نظر این مربی نسبت به ایران و رضایت او از امکانات تیم ملی صحبت میکنند. فدراسیون امیدوار است رفتارهای خاص کیروش دیگر در دوران سرمربی جدید تکرار نشود اما همواره باید این احتمال را نیز در نظر گرفت که ویلموتس به مرور زمان درست مثل کیروش در مسیر «دیکتاتوری» قرار بگیرد.
حقیقت آن است که فدراسیون فوتبال، تصمیم گرفت همه مسئولیتها را به سرمربی پرتغالی واگذار کند و خودش کاملا کنار بکشد. اگر تنشی با وزارت ورزش برای گرفتن امکانات بیشتر در کار بود، به جای فدراسیون، خود کیروش دست به کار میشد و مصاحبههایی بسیار تند انجام میداد
کیروشی که به فوتبال ایران وارد شد، با مردی که بعد از هشت سال از این فوتبال رفت؛ تفاوتهای چشمگیری داشت. او درست مثل ویلموتس، با نگاه مثبت به فوتبال ایران آمد و برای مدتی، از تصمیمهای فدراسیون تبعیت کرد و از چارچوبهای حرفهای خارج نشد. با این وجود مرد پرتغالی به مرور زمان «انفعال» فدراسیون فوتبال را دید و تصمیم گرفت به تنهایی در همه کارها وارد شود. مهدی تاج دائما دست روی این نکته میگذارد که ویلموتس برخلاف کیروش «فدراسیونمحور» است و به تنهایی برای همه چیز تصمیم نمیگیرد. حالا سوال این جاست که آیا در دوران کارلوس، همه تصمیمهای مهم از سوی خود او گرفته شده است؟ سوال دیگر نیز این است که اگر کیروش تا این اندازه فدراسیون را تحت فشار قرار داده بود، چرا تاج و دیگران هیچوقت به دنبال راهی برای قطع همکاری با این مربی نبودند؟ چرا در همان مقطع، همه «حقیقت» را با هواداران تیم ملی در میان نگذاشتند و اجازه ندادند مردم با دانستن همه چیز، درباره کارلوس و عملکردش قضاوت کنند؟ حقیقت آن است که فدراسیون فوتبال، تصمیم گرفت همه مسئولیتها را به سرمربی پرتغالی واگذار کند و خودش کاملا کنار بکشد. اگر تنشی با وزارت ورزش برای گرفتن امکانات بیشتر در کار بود، به جای فدراسیون، خود کیروش دست به کار میشد و مصاحبههایی بسیار تند انجام میداد. اگر مشکلی با یک یا چند باشگاه وجود داشت، خود کیروش دست به کار میشد و جنگ را علنی میکرد. در همه این مدت نیز فدراسیون فوتبال خواب زمستانیاش را پشت سر میگذاشت. فدراسیونیها بعد از مدتی، دیگر نتوانستند هیولایی که خودشان ساخته بودند را مهار کنند. کنترل کیروش، از دستشان خارج شد و نتیجه این اتفاق، خارج شدن کارلوس از مدار فدراسیون بود. او دیگر به تنهایی برای همه چیز تصمیم میگرفت، همه جنگها را به تنهایی برگزار میکرد و دیگر دلیلی نمیدید تا درباره هر رفتاری به فدراسیون توضیح بدهد.
در کدام کشور دنیا، رئیس فدراسیون فوتبال برای جذب یک مربی خارجی، به همان کشور سفر میکند و قرارداد را خارج از کشور خودش به امضا میرساند؟ آیا مواجه شدن با همین ماجرا، برای پیبردن ویلموتس به شرایط فدراسیون، کافی به نظر نمیرسد؟
چه تضمینی وجود دارد که مارک ویلموتس نیز در آینده به سرنوشت کیروش دچار نشود؟ او تا امروز با روی خوش فدراسیون روبهرو شده اما اگر همه حقیقتها را بداند، شاید رفتار متفاوتی را از خودش بروز بدهد. شاید مرد بلژیکی هم امپراتوری خودش را در فوتبال ایران به راه بیندازد. شاید او هم پس از مدتی در رسانهها از دیدارهای تدارکاتی ضعیف و تحریمها انتقاد کند اما در عمل با برخی از دوستانش در حال چیدن برنامه دیدارهای تدارکاتی باشد. شاید رسوایی «سیرالئون» در دوره مربی جدید نیز تکرار شود. شاید بازیکنان به جای وبسایت فدراسیون فوتبال، از طریق پیام کوتاه متوجه حضور در تیم ملی شوند و هیچ رسانهای نیز از فهرست دعوت شده خبر نداشته باشد. شاید دستیاران ایرانی ویلموتس تنها برای «تزئین» مورد استفاده قرار بگیرند و دستیاران خارجیاش نیز در تونل ورزشگاه آزادی، مشغول کتک زدن خبرنگارها شوند. شاید مرد بلژیکی نیز بعد از مدتی به هیچ نهادی پاسخگو نباشد، هیچکدام از بازیهای لیگ برتر را از نزدیک تماشا نکند. دائما علیه کیفیت لیگ و فوتبال ایران موضع بگیرد، در بین هوادارها چند دستگی به وجود بیاورد و طرفداران یک باشگاه خاص را طرد کند. شاید ویلموتس هم لذت نتایج خوب را به تلخی مصاحبههای آتشین گره بزند و اجازه ندهد در ایران، هیچکس برای مدتی طولانی از تماشای تیم ملی لذت ببرد. شاید سرمربی جدید تیم ملی نیز هر روز تنش تازهای را به وجود بیاورد و حتی قرارداد کمپ محل اقامت تیم ملی برای تورنمنتهای بزرگ را نیز به تنهایی و بدون دخالت فدراسیون ببندد. شاید انتظارها از ویلموتس آنقدرها هم بالا نیست. همین که دست به چنین کارهایی نزند و تجربههای تلخ دوران سی کیو را تکرار نکند، خودش یک موفقیت برای فوتبال ایران به شمار میرود. با این وجود آیا میتوان انتظار داشت که شخصیت این مربی در گذر زمان تغییر نکند؟ او هرگز اهل حاشیه و جنجال نبوده است، به عنوان یک سیاستمدار ترجیح داده وارد نزاعهای بزرگ نشود و حتی اعتراض چندانی درباره داوری نیز از خودش نشان ندهد. فوتبال ایران در شرایط فعلی بیشتر از همیشه به آرامش نیاز دارد و شاید ویلموتس با بازگرداندن این آرامش به تیم ملی، بتواند شرایط خوبی را در این تیم حاکم کند. تنش بیشتر، هم برای خود او و هم برای تیم ملی مرگبار خواهد بود. این درست همان اتفاقی است که آقای مربی باید از آن پرهیز کند.
فدراسیونِ شادمان از جذب مربی خارجی در وضعیت نابسامان ارز، اولین قدم را در جذب مارک ویلموتس به شکلی نامتعارف برداشته است. قرارداد آقای مربی به جای تهران، در بلژیک بسته خواهد شد. مارک پس از سفری کوتاه به تهران، خیلی زود به کشورش برگشت. گفته میشد این مربی دوباره برای توافق نهایی به ایران خواهد آمد اما حالا مشخص شده که مهدی تاج این قرارداد را در محل سفارت ایران در کشور بلژیک با ویلموتس امضا خواهد کرد. در کدام کشور دنیا، رییس فدراسیون فوتبال برای جذب یک مربی خارجی، به همان کشور سفر میکند و قرارداد را خارج از کشور خودش به امضا میرساند؟ آیا مواجه شدن با همین ماجرا، برای پی بردن ویلموتس به شرایط فدراسیون، کافی به نظر نمیرسد؟ اگر میخواهیم آنچه در ایران برای کارلوس کیروش اتفاق افتاد، دامان ویلموتس را هم نگیرد و او را هم تغییر ندهد، باید از همین حالا نگاه متفاوتی به این مربی داشته باشیم. اگر قرار است به صورت تمام و کمال با شرایط مدنظر او موافقت شود، بعید نیست که این مربی نیز بعد از مدتی برای خودش تصمیم بگیرد و ساز خودش را در فوتبال ایران کوک کند. دوران طلایی فدراسیون برای کنترل ویلموتس، درست همین روزها خواهد بود. برای خارج نشدن این مربی از چارچوبهای قانونی مربیگری، فدراسیون فوتبال نباید همه امتیازها را در اختیار او قرار بدهد. فراموش نکنیم این قرارداد بیشتر از آنکه یک اتفاق خارقالعاده برای فوتبال ایران باشد، یک «فرصت دوباره» برای مربی نهچندان موفق بلژیکی است. او باید قدردان چنین فرصتی باشد. هرچند که در عمل، فدراسیون فوتبال با این مربی مثل بزرگترین مربیان دنیای فوتبال برخورد میکند!
دیدگاه تان را بنویسید