شیوه عجیب خصوصیسازی در فوتبال ایران
راهش این نیست!
در همین حین که تیم ملی ایران مشغول جام ملتهای آسیاست، یک موضوع که مدتهاست در فوتبال باشگاهی مطرح است را نمیتوان فراموش کرد. این موضوع چیزی نیست جز خصوصیسازی سرخابیها. مدتی پیش از شستا و هلدینگ خلیج فارس به عنوان دو مشتری دست به نقد استقلال و پرسپولیس نام برده میشد اما ظاهرا حتی این دو شرکت بزرگ نیز علاقه زیادی به انجام این خرید ندارند و به نوعی در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتهاند. از قرار گرفتن این دو باشگاه در تابلوی فرابورس، زمان نسبتا زیادی گذشته و پروسه خصوصیسازی اصلا پیشرفتی نداشته است. بعدها ظاهرا تصمیم گرفته شد برای پایان دادن به این سکون، دو نهاد مختلف مالکیت قرمزها و آبیها را بر عهده بگیرند. با این حال آیا یک راهکار موثر و همیشگی برای پایان دادن به بحرانهای مالی دو باشگاه است؟
آریا رهنورد
اپراتور مدنظر، در دسترس نیست!
خیلیها تصور میکردند باز هم مثل همیشه، پای اپراتورها و خودروسازها در پروسه مالکیت این باشگاهها وسط باشد. سایپا و ایرانخودرو اما اصلا برای انجام این خرید جلو نیامدند. هر دو شرکت به گفته خودشان، زیان انباشته قابل توجهی دارند و طبیعتا انتظار نمیرفت که بتوانند چنین هزینهای را انجام بدهند. علاوه بر این هر دو شرکت مشغول تیمداری در فوتبال ایران نیز هستند. اپراتورها هم تمایلی به خرید سرخابیها از خودشان نشان ندادند. همراه اول که اصلا از فوتبال فاصله گرفته و به کشتی نزدیک شده، ایرانسل نیز ترجیح میدهد تنها نامش را روی لباس پرسپولیس باقی بگذارد. درست همانطور که رایتل نیز اسپانسر شماره یک استقلال به حساب میآید. در نتیجه این بار خبری از خریداران معمول باشگاهها نبود و نامهای تازهای برای خرید امتیاز مالکیت سرخابیهای پایتخت مطرح شد. این بلوک جدید که قرار است واگذار شود، یک بلوک 51 درصدی است. این یعنی هر شرکتی برای خرید دو باشگاه قدم جلو بگذارد، مالک بیشتر سهام آن خواهد شد. 10 درصد از سهام نیز قبلا در بورس به مردم واگذار شده و دیگر غیرقابل فروش خواهد بود. سایر سهمها نیز احتمالا در اختیار دولت باقی خواهد ماند.
شستا؛ از ویلموتس تا پرسپولیس
نام شستا اولین بار وقتی در فوتبال ایران مطرح شد که فدراسیون فوتبال برای پرداخت بخشی از دستمزد ویلموتس، از آنها وام گرفت. این شرکت مثل هر هلدینگ اقتصادی دیگری، مبلغ این قرض را با قیمت روز دلار محاسبه کرد و مالکیت ساختمان فدراسیون فوتبال و حتی بخشی از ساختمان باشگاه پرسپولیس را گرفت. حالا صحبت از خرید سهام پرسپولیس توسط این شرکت شده است. جالب اینکه این مجموعه 50 درصد از مالکیت باشگاه ذوب آهن را نیز بر عهده دارد. در نتیجه این یک سوال بزرگ است که آیا هیچ مجموعهای میتواند همزمان مالکیت بخشی از سهام دو باشگاه را در یک لیگ بر عهده داشته باشد؟ در لیگ فوتبال عربستان این اتفاق رخ داده و مالکیت چندین باشگاه در این لیگ فقط به یک مجموعه سپرده شده اما باید دید که در قوانین فوتبال ایران چه طرحی برای این موضوع در نظر گرفته شده و در نهایت به اجرا درخواهد آمد.
به نظر میرسد واگذار کردن مالکیت دو باشگاه، راهی برای فرار از محروم شدن از سوی ای.اف.سی و دریافت مجوز حرفهای برای حضور در لیگ قهرمانان است. با این حال اگر این تصمیم کاملا سنجیده و درست صورت نگیرد، آینده دو باشگاه محبوب فوتبال ایران برای همیشه با خطر روبهرو خواهد شد
هلدینگ خلیج فارس؛ پتروشیمی در زمین فوتبال
شرکتی که حالا ظاهرا متقاضی خرید استقلال است، سال 89 به عنوان یک شرکت دولتی تاسیس و سه سال بعد به بخش خصوصی واگذار شد. حالا دقیقا یک دهه از خصوصی شدن این هلدینگ سپری شده است. آنها به گفته خودشان یکی از برترین شرکتهای پتروشیمی در خاورمیانه و جزو 100 شرکت پتروشیمی برتر دنیا هستند. جالب اینکه در چارت سازمانی وبسایت رسمی این هلدینگ، «مسئولیت اجتماعی» نیز با اهمیت ویژهای قرار گرفته اما حقیقت آن است که مالکیت باشگاه بزرگ و پرسابقهای مثل استقلال هیچ ارتباطی با مسئولیت اجتماعی ندارد. این یک فرآیند همهجانبه اقتصادی-فوتبالی است و هر تصمیمی در این چارچوب باید با حداکثر تخصص گرفته شود. در صورت واگذار شدن استقلال به این هلدینگ، ترکیب هیات مدیره باشگاه نیز طبیعتا تغییر خواهد کرد. وقتی باشگاهی به مالک جدید سپرده میشود، ایجاد تغییر در هیچ زمینهای دور از ذهن نیست. البته به این شرط که در نهایت این اتفاق رخ بدهد.
درآمدزایی چه میشود؟
اما در مورد این ماجرا، یک سوال کلیدی وجود دارد. آیا واقعا قرار است پرسپولیس و استقلال قبل از تبدیل شدن به باشگاههایی درآمدزا، به فروش برسند؟ این هلدینگها اساسا با چه انگیزهای باید هر سال حداقل 500 میلیارد تومان برای این تیمها هزینه کنند و عایدی مالی خاصی هم نداشته باشند؟ خصوصیسازی وقتی به تکامل میرسد که باشگاهها درآمدزا شوند و دورنمای اقتصادی جذابی داشته باشند. آنوقت است که میشود انتظار داشت شرکتهای مختلف برای خرید امتیاز تیمها سر و دست بشکنند. در شرایط فعلی که حتی حق پخش تلویزیونی بازیها هم به تیمها پرداخت نمیشود، صحبت از چنین موضوعی کاملا دور از انتظار است.
نقشه فرار از محرومیت
به نظر میرسد واگذار کردن مالکیت دو باشگاه، راهی برای فرار از محروم شدن از سوی ای.اف.سی و دریافت مجوز حرفهای برای حضور در لیگ قهرمانان است. با این حال اگر این تصمیم کاملا سنجیده و درست صورت نگیرد، آینده دو باشگاه محبوب فوتبال ایران برای همیشه با خطر روبهرو خواهد شد و تهدید بزرگی برای جایگاه آنها به وجود خواهد آمد.
دیدگاه تان را بنویسید