آریا طاری

هفته نهم لیگ برتر به لحاظ داوری، یکی از پرحرف و حدیث‌ترین هفته‌های فوتبال ایران به شمار می‌رفت. خیلی از تیم‌ها و مربیان در این هفته به عملکرد داوران معترض بودند و به نظر می‌رسید در مجموع داوران لیگ برتر هفته بسیار بدی را پشت سر گذاشتند. بحران داوری در فوتبال ایران، همچنان تمام‌نشدنی به نظر می‌رسد و فدراسیون هم هیچ تلاش خاصی برای پایان دادن به این وضعیت بحرانی انجام نمی‌دهد. آژیر خطر در مورد داوری لیگ از مدت‌ها قبل به صدا درآمده و حالا باید دید که این روند، فوتبال ایران را به کجا خواهد کشاند.

بدون وی.ای.آر، مشورت می‌کنیم!: چطور ممکن است وقتی هنوز وی.ای.آر به فضای فوتبال باشگاهی ایران راه پیدا نکرده، داوران وقت زیادی را صرف مشورت در مورد صحنه‌های مختلف کنند؟ طبیعتا اگر مشورتی هست، باید در لحظه و از طریق هدست‌ها انجام شود اما چون امکانات داوران ایرانی هرگز کامل نیست، گاهی آنها مجبورند برای دقایقی طولانی به مشورت با هم بپردازند. آن‌چه در بازی بین تراکتور و نساجی اتفاق افتاد، خجالت‌آور به نظر می‌رسید. داور وسط بازی ابتدا تصمیم درستی گرفت و گل گوستاوو واگنین را مردود اعلام کرد. سپس او به مشورت با کمکش پرداخت و گل را سالم اعلام کرد. آن هم در حالی که تصاویر نشان می‌دادند این گل کاملا در موقعیت آفساید به ثمر رسیده است! در واقع این مشورت نه‌تنها موجب اصلاح یک تصمیم اشتباه نشده، بلکه یک تصمیم درست را به یک اشتباه داوری تبدیل کرده است. جالب اینکه داور بازی مرتکب یک اشتباه عجیب دیگر هم در این نبرد شد. او در دقایق پایانی به ریکاردو آلوز اخطار داد اما با مشورت، این اخطار را هم به اخراج تبدیل کرد! حتی این تصمیم هم درست به نظر نمی‌رسید. در حقیقت داور وسط این بازی اگر با هیچ‌کس مشورت نمی‌کرد، تصمیم‌های به مراتب بهتری برای خودش می‌گرفت.

چه کسی خطا کرد؟: در بازی استقلال و شمس‌آذر هم اتفاق عجیبی افتاد. در تصاویر این‌طور به نظر می‌رسید که کوین یامگا، بازیکن حریف را هل داده و او را نقش زمین کرده اما داوران خطا روی یامگا را اعلام کردند و یک ضربه پنالتی برای استقلال گرفتند. شاید خود کوین هم باورش نمی‌شد در چنین موقعیتی توانسته یک پنالتی برای تیمش بگیرد. این یکی از آن صحنه‌های کاملا وی.ای.آری در فوتبال ایران بود. اگر گروه داوری می‌توانست صحنه را دوباره تماشا کند، بدون شک تصمیم بهتر و درست‌تری می‌گرفت اما چنین امکانی وجود نداشت و در نهایت، این اشتباه عجیب خلق شد.

وی.ای.آر هم نمی‌تواند: آیا در بازی پرسپولیس و نفت، گل دوم حریف کاملا از خط دروازه رد شده بود؟ تصاویر این‌طور نشان می‌دادند اما حقیقت آن است که تشخیص دقیق چنین صحنه‌ای حتی با وی.ای.آر نیز ممکن نخواهد بود. در واقع برای آن‌که کاملا مشخص شود توپ از خط رد شده یا نه، به تکنولوژی خط دروازه و استفاده از دوربین‌های اضافی فقط برای خط نیاز داریم. اتفاقی که در جام جهانی قطر رخ داده بود. این تکنولوژی بارها در طول جام جهانی مورد استفاده قرار گرفت و در بازی ژاپن و اسپانیا به همه ثابت کرد چشم‌ها از صلاحیت کافی برای تشخیص دقیق روی چنین صحنه‌هایی برخوردار نیستند.

در دقیقه 96: حتی آرام‌ترین و کم‌اتفاق‌ترین بازی هفته نیز حواشی داوری خاص خودش را داشت. در آخرین ثانیه‌های بازی هوادار و پیکان، توپ به دست مدافع پیکان برخورد کرد و از آن‌جایی که دست موجب بزرگ‌تر شدن بدن شده بود، به نظر می‌رسید داور باید به سود حریف پنالتی اعلام کند اما این اتفاق رخ نداد. این تجربه ثابت کرد که حتی در بی‌هیاهوترین بازی‌ها نیز اشتباه داوری رقم می‌خورد. پس نباید همه چیز را به هوادارها و اعتراض مربیان ربط داد.

آموزشی که وجود ندارد: درباره فوتبال ایران این سوال کلیدی مطرح است که آیا اساسا آموزش کافی و اصولی به داوران جوان‌تر داده می‌شود؟ آیا در طول سال دوره‌های آموزشی کافی برای هماهنگ کردن داورها با قوانین روز صورت می‌گیرد؟ زمانی در فوتبال ایران داورها ستاره بودند اما حالا دیگر اصلا این‌طور نیست و خیلی از داورها اصلا شناخته نمی‌شوند. علاوه بر این، به هیچ وجه امکانات کافی نیز در اختیار داوران قرار نمی‌گیرد. چطور می‌توان بدون داشتن هدست استاندارد، در لیگ برتر ایران داوری کرد و انتظار داشت همه چیز هم خوب و عالی پیش برود؟ به طور کلی فدراسیون فوتبال ایران انگار هرگز داوری را به طور رسمی نشناخته است. نه داوران ایرانی حقوق زیادی دریافت می‌کنند و نه شرایط زندگی‌شان ایده‌آل می‌شود. همین دستمزد کم هم بسیار دیر به آنها تعلق می‌گیرد تا فقط آنهایی در داوری بمانند که شیفته انجام این کار هستند. طبیعی است که در چنین شرایطی، نسل جوان‌تر به داوری مسابقه‌های فوتبال علاقه‌مند نشود. اصلا چرا باید مسئولیتی را پذیرفت که بیشترین فشار، بیشترین انتظار و کم‌ترین دستمزد را در اختیار افرادی که آن را پذیرفته‌اند قرار می‌دهد؟