حال ورزشهای تیمی خوب نیست؛ پرهیز از سیلی سوم!
شرایط ورزشهای تیمی در ایران، اصلا امیدوارکننده به نظر نمیرسد. آن از تیم ملی والیبال که در خانه و روبهروی هزاران تماشاگر مشتاق، تحقیر شد و کاری کرد که مردم ارومیه تیم ملی ژاپن را تشویق کنند. این هم از تیم ملی بسکتبال که سنگینترین شکستش را در تاریخ جام جهانی تجربه کرد، روبهروی ضعیفترین تیم رنکینگ جام جهانی یعنی ساحل عاج بازنده شد و خیلی زود از دور گروهی رقابتها کنار رفت. بسکتبال در نخستین بازیاش در گروه بازندهها مقابل فرانسه هم شکست خورد تا در رسیدن به پنجمین پیروزیاش در این جام ناکام بماند. حالا این تیم در بازی بعدی خود در بین تیمهای بازنده جام جهانی، به مصاف لبنان میرود و برای تصاحب یکی از ردههای 17 تا 32 جام جهانی بازی میکند. با این وضعیت سختی که در والیبال و بسکتبال وجود دارد، رسیدن به المپیک برای هر دو تیم بینهایت سخت به نظر میرسد. به خصوص که هاکان دمیر هم عنوان کرده که بسکتبال شانس بسیار کمی برای رسیدن به پاریس دارد.
مشکلات والیبال و بسکتبال ایران، از دل الگوهای تکراری بیرون میآیند؛ مثلا انتخاب سرمربی. والیبالیها عادت داشتند برای سالها با مربیان خوب خارجی کار کنند اما بهروز عطایی سرمربی این تیم شده است. مردی که کت مربیگری این تیم برایش کمی گشاد به نظر میرسد. در بسکتبال هم یک مربی خارجی انتخاب شده اما این مربی آنقدر با سطح ایدهآل فاصله دارد که نمیتوان بین او و مربیان داخلی فاصلهای گذاشت. پس انتخاب مربی در هر دو تیم به شکل بدی صورت گرفته و شاید همین مساله برای فوتبال ایران نیز تکرار شده است. چراکه امیر قلعهنویی نیز حداقل در چند سال گذشته نتایج خوبی به دست نیاورده است. البته عطایی با وجود نقدهای بسیاری که به او میشود، دفاعی هم از خود داشته است. او با اشاره به اینکه هیچکدام از تیمهای برتر دنیا در 13 سال این همه مربی عوض نکردهاند، شخص سرمربی را تنها مشکل والیبال نمیداند. او همچنین اشاره کرد از روزی که روی نیمکت تیم ملی نشسته، پروسه رفتنش آغاز شده و فکر میکند جایگزین او یک مربی خارجی خواهد بود.
در کنار این، در زمینه انتخاب دستیارها هم اتفاق مثبتی در این تیمها رخ نمیدهد. در والیبال و بسکتبال، دستیارانی وجود ندارند که حضورشان در بحران برای سرمربی مهم و اثربخش باشد. تنها اتفاقی که در بسکتبال و والیبال رخ داده، تزریق پول به لیگهای این دو رشته است تا ستارهها قرارداد سنگین میلیاردی ببندند اما وقتی توجه مردم به این دو رشته به خاطر شکستهای مداوم کم شود، دیگر کسی حامی این دو تیم نخواهد بود و اسپانسرها نیز برای حضور در لیگ باشگاهی این رشتهها صف نمیکشند. ایراد گرفتن از سرمربیان و بازیکنان این تیمها، سادهترین کار است اما مشکل را باید جای دیگری جستوجو کرد. وقتی همه رشتههای تیمی اینچنین مشکل دارند، باید وزارت ورزش را مقصر اصلی رقم خوردن چنین اتفاقی بدانیم. نحوه مدیریت ورزش ایران کاملا اشتباه بوده، انتخابهای بدی هم در فدراسیونها صورت گرفته و به طور کلی کار از دست مدیران خارج شده است. برای ایجاد یک تحول بزرگ، برای بازگشت والیبال به روزهای خوش گذشته و برای احیای بسکتبال، باید تغییرات اساسی در ساختار فدراسیونها رخ بدهد، مدیران کاربلد کار را تحویل بگیرند و مربیان جدیدی نیز از راه برسند تا نسل جدید را احیا کنند. آنچه هیچ مشکلی از بابتش نداریم، استعداد جوان است که در ایران به وفور یافت میشود. با این حال این استعدادها در جهت درست قرار نمیگیرند و در بهترین زمان ممکن به تیمهای اصلی نمیرسند. شرایط بسکتبال و والیبال، حالا نگرانیهای بزرگی برای فوتبال هم به وجود آورده است و مسئولان مربوطه باید مواظب باشند که فوتبال به سومین تیم شکستخورده این روزهای ورزش کشور تبدیل نشود.
دیدگاه تان را بنویسید