تب فوتبال از قطر تا استانبول؛ تهران کجاست؟
اگر همین چند ماه قبل دوحه قطر به پایتخت فوتبال دنیا تبدیل شده بود، شب گذشته نیز نگاه همه دنیا به استانبول بود تا فینال لیگ قهرمانان در ورزشگاه آتاتورک برگزار شود. همسایگان ایران حالا در یک بازه زمانی کوتاه، میزبان فینال جام جهانی و فینال لیگ قهرمانان اروپا بودهاند. دو مسابقهای که در رده ملی و باشگاهی، مهمترین دیدارهای دنیای فوتبال به شمار میروند. سهم تهران اما از این هیجان چه بوده است؟ تقریبا هیچ! نهایتا اینکه گروهی از هواداران ایرانی به دوحه یا استانبول سفر کنند و بازی را از نزدیک ببینند. آیا این واقعا همه آن چیزی است که ما از فوتبال میخواستیم؟
استانبول برای میزبانی از فینال لیگ قهرمانان، کولاک به پا کرد. شهر کاملا برای چنین اتفاقی آماده شده بود. در بسیاری از نقاط استانبول، نمادهای بازی فینال نصب شده بودند و در نقاطی از این شهر نیز یک ماکت بسیار بزرگ از جام قهرمانی قرار گرفته بود که مردم با آن عکس میگرفتند. حتی طراحی توپ بازی فینال نیز با توجه به فرهنگ، هنر و معماری استانبول صورت گرفت و همه چیز در آن مطابق میل کشور میزبان پیش رفت. شور و حال شهر نیز برای برگزاری این بازی، در بهترین سطح ممکن بود. حتی آنهایی که علاقهای به سیتی و اینتر نداشتند و حتی آنهایی که اصلا فوتبالی نبودند، کاملا تحت تاثیر جو فوتبالی استانبول قرار گرفتند.
همین ورزشگاه آتاتورک در سال 2005 نیز میزبان فینال لیگ قهرمانان بود. اگر شرایط این روزهای ترکیه را با وضعیت آن روزها مقایسه کنیم، باید بپذیریم که به لحاظ فوتبالی همه چیز در این کشور ایدهآلتر شده است. حتی اگر ورزشگاه شیک و مدرن آتاتورک را در نظر نگیریم، استانبول حداقل سه استادیوم درجه یک دیگر برای میزبانی فینال لیگ قهرمانان داشته است. سطح لیگ فوتبال در ترکیه نیز به شکل قابل توجهی بالا رفته و حالا ستارههای بزرگی این لیگ را برای ادامه دوران ورزشیشان انتخاب میکنند. این میتواند طعنه بزرگی به فوتبال ایران باشد که باشگاهها در آن حتی در مسالههای سادهای مثل «بودن یا نبودن» نیز با مشکل روبهرو هستند و اصلا معلوم نیست چه فلسفهای برای ادامه زندگی باشگاههای زیانده وجود دارد.
فاصله فوتبال ایران با کشورهای همسایه به خصوص از لحاظ سختافزاری، روز به روز بیشتر میشود. اینجا هنوز هم آزادی مهمترین ورزشگاه به شمار میرود. استادیومی که بخشی از سکوهایش دیگر حتی قابل استفاده هم نیستند و چکه کردن سقف آن، سوژه بازیکنان خارجی میشود. به جز آزادی در تهران با این عظمت، هیچ ورزشگاه استاندارد دیگری وجود ندارد. چراکه شیوه مدیریت اوضاع در فوتبال برای سالها غلط اندر غلط بوده است. فوتبال حرفهای در درجه اول ابزار حرفهای میخواهد و این ابزار در فوتبال ایران وجود ندارد. فوتبالی که حتی از کمکداور ویدئویی نیز بهره نمیبرد و معلوم نیست چند سال طول خواهد کشید تا ویایآر به آن راه پیدا کند. همسایگان درگیر شور و اشتیاق میزبانیهای بزرگ هستند و ما اینجا هنوز بر سر سادهترین مسائل ممکن، دعوا راه میاندازیم و جنجال درست میکنیم!
دیدگاه تان را بنویسید