۱۰ لحظه به یاد ماندنی در زندگی ورزشی زلاتان
ایبراکادابرا!
پسری که در ترکیب مالمو سوئد، همتیمیها از او متنفر بودند چون هرگز توپ را پاس نمیداد، حالا به پایان راه دوران فوتبالش رسیده است. ایبرا با غرور اصیل و رفتارهای منحصربهفردش درون و بیرون زمین، یکی از بهترین فوتبالیستهای این عصر بود. بازیکنی که دورانی درخشان را در تیمها و کشورهای مختلف سپری کرد و سرانجام استوکها را آویخت. به همین بهانه بد نیست به ۱۰ لحظه ویژه در دوران بازی او نگاهی بیندازیم. البته که تعداد قابهای ویژه ستاره فراموشنشدنی سوئدی، خیلی بیشتر از این است.
آریا طاری
آژاکس؛ باشگاه رویاها: وقتی پیشنهاد آژاکس از راه رسید، زلاتان تردیدی نداشت که باید به باشگاه هلندی برود. با این حال اوضاع سختی در این باشگاه برای او رقم خورد و زلاتان حتی چند بار در آستانه جدایی از آژاکس قرار گرفت. با این حال لذت اولین قهرمانی در هلند، چیزی است که هیچوقت از ذهن این ستاره پاک نمیشود. آژاکس باشگاهی بود که رویاپردازی را به زلاتان یاد داد. باشگاهی که باعث شد او در مسیر تبدیل شدن به یک ستاره بزرگ قرار بگیرد.
لیگ قهرمانان؛ یک شروع آرمانی: شروع داستان زلاتان در لیگ قهرمانان، شروع فوقالعادهای بود. او در اولین بازیاش در این تورنمنت با لباس آژاکس، دو گل به ثمر رساند و به همه نشان داد که چه قابلیتهایی دارد. هرچند که ایبرا هرگز نتوانست به قهرمانی در این تورنمنت دست پیدا کند. او هیچوقت روی سکوی اول لیگ قهرمانان نرفت و این همیشه برایش یک نقطه تاریک به حساب میآمد.
قهرمانی با اینتر: سال 2008 سال بسیار مهمی در دوران فوتبال زلاتان بود. او در آخرین نیمه از آخرین بازی فصل، دو بار برای اینتر گل زد و با این تیم به قهرمانی سری آ رسید. حالا دیگر ایبرا، یک ستاره با استانداردهای بینالمللی بود. بازیکنی که همه دنیا او را به خوبی میشناختند و ستایشاش میکردند.
مرد اول الکلاسیکو: البته که دوران حضور یک ساله زلاتان در بارسا، دوران موفقیتآمیزی نبود و این بازیکن خیلی زود با پپ گواردیولا به بنبست رسید. البته که بارسا قبل و بعد از جذب زلاتان، قهرمان اروپا شد اما به هر حال او هم یک لحظه تاریخی در این باشگاه داشت و آن، زدن یک گل تماشایی در الکلاسیکو بود. ایبرا در نیوکمپ، تنها گل الکلاسیکوی برگشت را زد و بارسا را صاحب برد بسیار مهمی کرد. بردی که در مسیر قهرمانی این تیم در رقابتهای آن فصل لالیگا، اهمیت زیادی داشت.
آقای گل با میلان: وقتی زلاتان به میلان ملحق شد، هواداران باشگاه از این انتقال شگفتزده بودند. به هر حال ایبراهیموویچ برای اینتر و یوونتوس بازی کرده بود و کسی انتظار نداشت در ایتالیا، تیم سومی هم داشته باشد! با این حال حضور در میلان، عصر تازهای را در دوران فوتبال این بازیکن به وجود آورد. همین حالا هم طرفداران هیچ تیمی بیشتر از میلان، این ستاره را دوست ندارند. او در سن سیرو، یک اسطوره است. زلاتان دو بار با میلان جایزه بهترین گلزن فصل سری آ را به دست آورده و آخرین قهرمانیهای این تیم در سری آ نیز با حضور او و به فاصله یک دهه رقم خورده است. بیدلیل نیست که میلانیها تا این اندازه به این ستاره علاقه دارند.
برنده پوشکاش: چند بازیکن را سراغ دارید که بتوانند در حالی که پشت به دروازه ایستادهاند، با یک ضربه قیچی برگردان توپ را به تور دروازه برسانند؟ زلاتان این کار را در لباس تیم ملی سوئد انجام داد و با گل زدن به جو هارت و تیم ملی انگلیس، برنده جایزه پوشکاش هم شد. او هرگز توپ طلا را نبرد اما زدن تماشاییترین گل سال، هنری بود که در ساقهای این فوقستاره دیده میشد.
رکورد پیاسجی: زلاتان در روزهای بازی برای پیاسجی، به بهترین گلزن تاریخ این باشگاه نیز تبدیل شد. او در پاریس 156 گل به ثمر رساند و تاریخ را رقم زد. هرچند که این رکورد بعدها به دست ادینسون کاوانی و کیلیان امباپه شکسته شد. با این حال زلاتان در یک بازه زمانی کوتاه، گلهای زیاد و مهمی برای تیم پاریسی زد.
سه جام با یونایتد: وقتی ایبرا راهی یونایتد شد، این تیم شخصیت برندهای نداشت. با این حال او در این باشگاه سه قهرمانی را جشن گرفت که مهمترینش، بردن لیگ اروپا در کنار ژوزه مورینیو بود. او همیشه میخواست که با ژوزه یک جام اروپایی ببرد و سرانجام این کار را انجام داد.
شروع رویایی در آمریکا: رفتن زلاتان به امالاس هم داستانهای خاص خودش را داشت. وقتی ایبرا به آمریکا رفت، لبران جیمز برای خوشامدگویی پیراهنش را به او هدیه داد اما ایبرا در زلاتانیترین حرکت تاریخ، این پیراهن را امضا کرد و آن را برای لبران پس فرستاد! اولین بازی زلاتان در امال/ اس نیز به یک نمایش رویایی و یک برد خاطرهانگیز ختم شد.
وداع مثل یک قهرمان: پایان دوران فوتبال زلاتان هم درست مثل قهرمانها بود. او به شدت در سن سیرو تشویق شد و در حالی که اشک میریخت، ورزشگاه را ترک کرد. ایبرا حتی در آخرین لحظه هم دست از زلاتان بودن برنداشت و به هوادارهای کم ورونا که علیه او سوت میکشیدند، گفت:«ادامه بدهید. مهمترین لحظه فصل شما، دیدن من بود!»
دیدگاه تان را بنویسید