شبی که فتحاللهزاده هیچ حرفی برای گفتن نداشت و حقیقت برملا شد
قاتلان فوتبال!
علی فتحاللهزاده اصرار زیادی داشت تا بعد از شکست در پروژه فراهم کردن رقم بدهی استراماچونی، در ژست قربانی فرو برود و با استعفا از مدیریت استقلال، مشغول یک فرار رو به جلو باشد. حضور همزمان این مدیر با رییس سازمان خصوصیسازی در استودیوی برنامه فوتبال برتر اما همه چیز را تغییر داد. حالا حتی اندک هواداران استقلال که هنوز به فتحاللهزاده امید داشتند، متوجه شدند که این آب چقدر گلآلود است و عملا امیدی به بهبود شرایط استقلال وجود ندارد. این مدیر نشان داد که حتی بدیهیترین اصول مدیریت مالی را هم نمیشناسد.
آریا طاری
بدهی استراماچونی، داستانی نیست که دیروز یا امروز شروع شده باشد. از همان امیرحسین فتحی که دستمزد این مربی را به موقع پرداخت نکرد و باعث شد او قراردادش را فسخ کند، تا همه مدیران بعدی استقلال، همه و همه در این پرونده شوم سهیم بودند. با این حال علی فتحاللهزاده به محض انتخاب شدن به عنوان مدیرعامل باشگاه استقلال، میتوانست با پرداخت 50 میلیارد تومان این پرونده را ببندد. این مدیر اما تصمیم دیگری گرفت و به سراغ پرداخت پول به بازیکنان تیم رفت تا حل شدن ماجرای استراماچونی عملا به زمان دیگری موکول شود. نتیجه این اتفاق، سرانجام حذف استقلال از رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا بود. البته مدیران این باشگاه هنوز امید دارند که ای.اف.سی کوتاه بیاید و دریافت این رقم را در زمان دیگری تایید کند اما از آن جایی که کنفدراسیون فوتبال آسیا یک نهاد ایرانی نیست، بعید به نظر میرسد چنین اتفاقی رخ بدهد! حضور فتحاللهزاده و پرویز مظلومی روی آنتن زنده تلویزیون در کنار رییس سازمان خصوصیسازی، نشان داد که شرایط استقلال چقدر اسفبار است. هواداران استقلال بعد از دیدن این برنامه، متوجه شدند که مدیر این مجموعه بزرگ حتی نمیتواند به سادهترین سوالهای مالی پاسخ بدهد. آقای شوالیه، عملا هیچ شناختی از شرایط قانونی قراردادها نداشت و اصلا در جریان بدیهیات امضای یک صورت وضعیت مالی نبود. حیرتآور است که استقلال و پرسپولیس در همه این سالها، به چنین مدیرانی واگذار شدهاند. جالب اینکه پرویز مظلومی نیز به عنوان عضو همیشگی هیات مدیره، اشتباههای قبلی را تنها مربوط به آجورلو میدانست و در شرایط فعلی نیز همه چیز را به فتحاللهزاده مرتبط میکرد. اگر قرار است اعضای هیات مدیره باشگاه در جلسات عملا تفاوتی با دیوار و پنجره نداشته باشند، پس اصلا چرا در این جلسهها حضور پیدا میکنند؟
حضور فتحاللهزاده و پرویز مظلومی روی آنتن زنده تلویزیون در کنار رییس سازمان خصوصیسازی، نشان داد که شرایط استقلال چقدر اسفبار است. هواداران استقلال بعد از دیدن این برنامه، متوجه شدند که مدیر این مجموعه بزرگ حتی نمیتواند به سادهترین سوالهای مالی پاسخ بدهد
مهمترین مزیت رفتن استقلال و پرسپولیس به بورس، شفاف شدن شرایط دو باشگاه بوده است. این دو تیم تقریبا همیشه به لحاظ مدیریتی، وضعیتی وحشتناک داشتهاند اما اولین بار است که هوادارها نیز در جریان این وضعیت قرار میگیرند. شیوه مدیریت استقلال در این سالها حتی ضعیفتر از مدیریت یک باشگاه محلی و آماتور بوده است. آجورلو علاقه زیادی داشت تا هزینههایی لوکس و سرسامآور در این تیم انجام بدهد. در همان دوران، رانندههای باشگاه حقوق 25 میلیونی میگرفتند و مدیران درجه چندم باشگاه صاحب خودروهای آنچنانی میشدند. فتحاللهزاده نیز بعد از بازگشت دوباره به تیم، بیشتر به دنبال وصول چکهای شخصیاش بوده است. او بیشتر در این دوران با دوستان نزدیکش تسویه کرده و توجهی به اولویتهای باشگاه نداشته است. جالب اینکه وزارت ورزش در چنین شرایطی با استعفای این مدیر مخالفت میکند. آیا سجادی واقعا از کار فتحاللهزاده رضایت دارد؟ اگر اینچنین است، خود او باید در صف اول افراد پاسخگو به این وضعیت قرار بگیرد. او نهتنها از انتخاب این مدیر برای استقلال پشیمان نیست، بلکه با زیر سوال بردن استعفای او، تلاش میکند تا به همین روند ادامه بدهد. اگر سجادی در جریان ماجرا قرار دارد و باز میخواهد تغییری در مدیریت استقلال اتفاق نیفتد، شاید عزل خود او تصمیم درستتری باشد. اگر هم او در جریان قرار ندارد، وزیری تا این اندازه بیاطلاع بهتر است کار کردن در ورزش ایران را رها کند. به گفته رییس سازمان خصوصیسازی، فتحاللهزاده حتی برای برخی از چکها دو بار از باشگاه استقلال پول گرفته است. حتی همین موضوع به تنهایی میتواند یک استعفا یا برکناری دستهجمعی را در این باشگاه رقم بزند. فعلا طبق قول و قراری که فتحاللهزاده با رییس سازمان خصوصیسازی گذاشته، یکی از این دو نفر باید در صورت اثبات یا عدم اثبات این ادعا، موقعیت کاریشان را رها کنند و بروند.
اواخر فصل پاییز، 90 میلیارد تومان از بورس به حساب استقلال واریز شده است. باشگاه همان روز میتوانست با مبلغی در حدود 60 میلیارد تومان، بدهی استراماچونی را بدهد اما دست روی دست گذاشت تا این بدهی به صد میلیارد تومان برسد. فاجعهای مثل این، همه جای دنیا برکناری سریع مدیران را به همراه دارد اما اینجا مدیران نهتنها ابقا میشوند، بلکه طلبکار هم هستند و در نقش قربانی فرو میروند. با این وضعیت، طبیعتا هیچ چیز به جز تباهی انتظار این دو باشگاه را نمیکشد. دو تیمی که به دستهای نابلد افتادهاند و در باتلاق بیکفایتی فرو رفتهاند.
دیدگاه تان را بنویسید