وزیر ورزش و یک نقطه منفی بزرگ دیگر در کارنامه
فقط نگاه میکند!
خوشبختانه وزیر ورزش و جوانان بعد از حادثه هلیکوپتر، سلامتیاش را به دست آورده و این روزها دوباره به شکل عادی در مجامع ورزشی حاضر میشود. با این حال نمیتوان او و عملکردش را به ماجرای از دست رفتن لیگ قهرمانان آسیا برای استقلال مرتبط ندانست. این یک نقطه تاریک دیگر برای پرونده دوران مدیریت سجادی به شمار میرود. او با انتخابهایی که برای استقلال داشته و با بیتوجهی به شرایط بحرانی باشگاه، به راحتی اجازه داد تا این تیم از لیگ قهرمانان کنار برود و یک شانس بزرگ را از دست بدهد.
آریا طاری
وقتی حمید سجادی، وزیر ورزش لقب گرفت، پرونده استراماچونی و استقلال یک پرونده مفتوح بود. سجادی انتخاب اولش را برای مدیریت استقلال انجام داد و آجورلو را روی صندلی مدیریتی این باشگاه نشاند. همان روزها میشد به این مدیر تذکر داد که حل این بحران را با رقمی کمتر از 40 میلیارد تومان در دستور کار قرار بدهد. مدیرعامل آبیها اما حتی بعد از برداشت پول از حساب بورس به اسم استراماچونی، این رقم را صرف خرید بازیکن برای تیم کرد. ولخرجیها در استقلال، اجازه نمیدادند بدهی مربی ایتالیایی پرداخت شود و استقلال، مجال کافی برای نفس کشیدن را به دست بیاورد. ظاهرا پرداخت این رقم اصلا در اولویتهای آجورلو نبود اما سوال اینجاست که چرا وزیر ورزش نیز هیچ اهمیتی به این موضوع نداد؟ مگر سجادی رئیس مجمع باشگاه استقلال نبود؟ ظاهرا اختلاف نظر این مدیر با آجورلو، عملا رابطه وزارت و باشگاه را قطع کرده بود. سجادی انتخاب دیگری هم برای استقلال انجام داد و در یک تصمیم عجیب، به سراغ یک مدیر امتحانپسداده رفت. علی فتحاللهزاده مدیر بعدی باشگاه شد. مدیری که میگوید شخص وزیر در مورد حساب باشگاه و همچنین میزان بدهیها با او صادق نبوده است. به هر حال پرونده استراماچونی در همان مقطع با 50 میلیارد بسته میشد اما استقلال هزینههای دیگری انجام داد تا پرونده مربی ایتالیایی به درازا بکشد. در روند حل کردن این بحران بزرگ، وزارت اصلا همراه استقلال نبود. باشگاه برای نجات خودش، به شکل جدی به تزریق یک پول فوری نیاز داشت اما هیچ نهادی حاضر نشد این رقم را پرداخت کند و در نهایت هم محرومیت تلخ آبیها از لیگ قهرمانان رقم خورد. جالب اینکه شخص وزیر مدتی قبل در یک برنامه تلویزیونی، از آمادگی وزارت برای کمک مالی به فدراسیون در پروسه جذب یک مربی بزرگ مثل زیدان در تیم ملی خبر داده بود. چطور ممکن است وزارت توان پرداخت دستمزد 20 میلیون یورویی زیدان را داشته باشد اما نتواند جریمه یک و نیم میلیون یورویی استراماچونی را بپردازد؟
وقتی حمید سجادی وزیر ورزش لقب گرفت، پرونده استراماچونی و استقلال یک پرونده مفتوح بود. همان روزها میشد به آجورلو تذکر داد که این بحران را با رقمی کمتر از 40 میلیارد تومان حل کند اما ظاهرا پرداخت این رقم اصلا در اولویتهای آجورلو نبود و سوال اینجاست که چرا وزیر ورزش نیز هیچ اهمیتی به این موضوع نداد؟
به نظر میرسد رابطه وزارت ورزش با دو باشگاه استقلال و پرسپولیس، نیاز به یک بازتعریف اساسی دارد. روی کاغذ، وزارت ورزش هنوز مالک این دو تیم به شمار میرود. شروط لازم برای فروش دو باشگاه هم آنقدر سخت و پیچیده و البته گران هستند که سرمایهدارها به سرخابیها نزدیک نمیشوند. این ماجرا آنقدر به درازا کشیده که تصور میشود باز هم مثل همیشه، وزارت میخواهد به هر قیمتی مالکیت دو باشگاه را حفظ کند. اگر وزارت اینقدر اصرار دارد که مالک دو تیم بماند، چرا گرهی از مشکلات آبیها و قرمزها باز نمیکند؟ چرا بودجهای برای آنها در نظر نمیگیرد؟ چرا از اهرمهای قدرتش برای حل کردن بحرانهایی مثل حق پخش تلویزیونی بهره نمیبرد؟ چرا حداقل انتخابهای بهتری برای مدیریت دو تیم انجام نمیدهد؟ اگر هم وزارت علاقهای به تیمداری ندارد، چرا خودش را کنار نمیکشد و شرط واگذاری پرسپولیس و استقلال را سادهتر نمیکند؟ سادهلوحانه است اگر تصور کنیم ماجرای تلخ استقلال، فقط مربوط به استراماچونی و پرونده شکایت او بوده است. این روندی است که با دلایل متعددی شروع شده و باز هم ادامه پیدا خواهد کرد. تا وقتی دو باشگاه نتوانند روی پای خودشان بایستند و مبالغ لازم را برای خودشان فراهم بیاورند، این ماجراها نیز همچنان تکرار خواهند شد. حالا دیگر کار به جایی رسیده که حتی «شرکت» در لیگ قهرمانان خودش به تنهایی یک موفقیت برای تیمهای ایرانی به حساب میآید. دیگر هم هیچکس از قهرمانی و رویاهای بزرگ در این تورنمنت صحبتی به میان نمیآورد.
سجادی تا امروز دو کارت زرد از مجلس دریافت کرده اما به نظر میرسد فوتبالیها از همین حالا کارت قرمز را به او نشان داده باشند. او بعدها به عنوان وزیری به یاد آورده خواهد شد که حتی نتوانست از سهمیه آسیایی تیمی مثل استقلال دفاع کند و این سهمیه را برای این باشگاه محبوب نگه دارد. او اصلا انتخابهای خوبی برای مدیریت استقلال نداشت و پس از این انتخابها نیز نظارت کافی را انجام نداد تا آبیها در معرض یک اتفاق بسیار تلخ قرار بگیرند. این فقط بخشی از کارنامه ناموفق سجادی در ورزش ایران به شمار میرود. همین حالا معاونان او با بسیاری از روسای فدراسیونها درگیر هستند. با این روند، بعید به نظر میرسد که دوران حضور سجادی در راس هرم مدیریت ورزش ایران، چندان طولانی شود. او در قامت یک مدیر ورزشی، دردی از ورزش ایران دوا نکرد.
دیدگاه تان را بنویسید