آریا رهنورد

پاسخ‌های وزیر ورزش و جوانان در صحن علنی برای نمایندگان قانع‌کننده نبود و حمید سجادی برای دومین بار از مجلس کارت زرد دریافت کرد تا شرایط سخت و ویژه‌ای داشته باشد. محوریت صحبت‌های وزیر ورزش در جلسه مجلس، به ماجرای جام جهانی قطر و تلاش‌های وزارت تحت مدیریت او برای جلوگیری از بروز هر نوعی از آشوب علیه تیم ملی مربوط بود. سجادی حتی ادعا کرد که دشمنان طرحی برای پناهندگی چند بازیکن تیم ملی ایران به انگلیس داشته‌اند. موضوعی که باور کردنش کمی سخت به نظر می‌رسد. چرا بازیکنانی که عضو تیم ملی هستند و می‌توانند با توجه به شهرت‌شان بدون مشکل همه جا تردد کنند و در هر کشوری رحل اقامت بیافکنند، باید به دنبال چنین کاری بروند؟ حتی با فرض درست بودن ادعاهایی شبیه به این، وزارت سجادی چقدر در این ماجرا نقش داشته و چه نقشی در کنترل کردن اوضاع برعهده کشور میزبان بوده است؟ آیا اگر جام جهانی در کشوری بجز قطر نیز برگزار می‌شد، سجادی می‌توانست به همین سادگی از کنترل اوضاع صحبت کند؟ آیا بهتر نیست او در این مورد توضیح بدهد که چرا در دوران ریاست بر وزارت ورزش، اقدامی در جهت نزدیک کردن ایران به تب و تاب جام جهانی انجام نداده و نتوانسته برخلاف وعده‌های اولیه تماشاگران خارجی را به سمت ایران جذب کند؟ جالب اینکه سجادی از توطئه کشورهای دیگر برای ایجاد چنددستگی در تیم ملی و کمک به «فروپاشی این تیم از درون» صحبت به میان آورده است. آیا این خود آقای وزیر نبود که با حضور در تیم ملی و جلسه گذاشتن با چند بازیکن در اردوی تیم و دادن وعده تغییر به آنها، زمینه‌ساز چنین ماجرایی شد؟

سجادی از یک سو حتی در امور جزئی فدراسیون نیز نظر می‌دهد و از سوی دیگر، خودش را از ماجراهای مهمی مثل بازگشت مهدی تاج کنار می‌کشد. همین کنار کشیدن شاید در نهایت به کنار رفتن او از ساختار قدرت منجر شود

بخش مهمی از سوال‌ها از وزیر ورزش، به ماجراهای استقلال و پرسپولیس مربوط می‌شدند. دو باشگاهی که در دوران وزارت او شانس حضور در رقابت‌های آسیایی را از دست دادند. دو باشگاهی که هنوز هم در مالکیت مشترک هستند و هنوز توسط دولت اداره می‌شوند. سجادی توضیح شفافی نداده که چرا مالکیت این دو تیم را واگذار نمی‌کند. که چرا در خصوصی‌ترین مسائل این باشگاه‌ها نیز دخالت دارد اما وقت دادن بودجه به آنها عملا راه را مسدود می‌کند و اجازه این کار را به آنها نمی‌دهد؟ طبیعتا او به عنوان رئیس مجمع دو باشگاه، با انتقادهایی از شیوه مدیریت در دو تیم نیز روبه‌رو می‌شود. بخش دیگری از انتقادها نیز به مساله روی کار آمدن رئیس فدراسیون پس از فاجعه مارک ویلموتس مربوط بودند. سجادی در آن مقطع تصمیم گرفت دخالتی در کار فوتبال نداشته و فقط تماشاگر این ماجرا باشد اما همین مدیر به گفته خودش به مدیران وقت فدراسیون توصیه کرده بود که حتی به سراغ زیدان بروند و نگران بودجه‌اش نباشند! این سیاست دوگانه برای سجادی دردسرساز شده است. او از یک سو حتی در امور جزئی فدراسیون نیز نظر می‌دهد و از سوی دیگر، خودش را از ماجراهای مهمی مثل بازگشت مهدی تاج کنار می‌کشد. همین کنار کشیدن شاید درنهایت به کنار رفتن او از ساختار قدرت منجر شود. او از یک طرف مدام درباره فوتبال وعده می‌دهد و حتی درباره مسائلی مثل وی.ای.آر صحبت می‌کند و از سوی دیگر، مسائل فوتبال را بی‌ربط به وزارت ورزش می‌داند.

اینکه درصد بسیار زیادی از سوال‌ها از سجادی حول محور فوتبال پرسیده می‌شوند، نشان می‌دهد در مجلس به سایر رشته‌های ورزشی توجه چندانی نمی‌شود. اینکه در این دوران چندین فدراسیون بدون مدیر باقی مانده‌اند، مساله مهمی نیست؟ سجادی باید پاسخ بدهد که چرا با فدراسیونی مثل تکواندو به بن‌بست رسیده و این فدراسیون که مدیریتش را بهترین تکواندوکار تاریخ ایران برعهده دارد، این‌چنین به حال خودش رها شده و حتی نامه بودجه امسالش را نیز امضا نکرده و نخواهد کرد؟ سجادی باید پاسخ بدهد که چرا فقط نظاره‌گر دعواهای عجیب علیرضا دبیر با پولادگر بوده و قدمی در راه حل کردن این مشکل برنداشته است؟ اینکه چرا ستاره‌ها به راحتی کوچ می‌کنند، اینکه چرا تصمیم‌های مهم همیشه به آینده موکول می‌شوند و اینکه چرا رویکرد وزارت در مورد انتقادها همیشه تهاجمی است، مسائلی هستند که به مراتب مهم‌تر از فسخ قرارداد یک مهاجم خارجی در فوتبال به نظر می‌رسند. شاید اولویت‌های مجلس چیز دیگری باشد اما بعید است سجادی با این عملکرد، شانس چندانی برای ماندن در وزارت به دست بیاورد.