پله از دنیا رفت؛ قلب فوتبال، دوباره ایستاد؛ خداحافظ مروارید سیاه
زمزمههایی که در طول جام جهانی به گوش میرسیدند، سرانجام به واقعیت تبدیل شدند و دنیای فوتبال یکی از برترین چهرههای تاریخش را از دست داد. مرگ پله در ۸۲ سالگی، موجی از اندوه را در دنیای فوتبال جاری کرد. تقریبا هیچکس وجود ندارد که فوتبال را بشناسد اما با این اسطوره تاریخساز آشنا نباشد. تقریبا هیچ ستاره بزرگی در دنیای فوتبال وجود ندارد که به خبر اندوهناک درگذشت او واکنش نشان نداده باشد. او الماس سیاه تاریخ فوتبال بود. یک ستاره همیشگی. یک چهره جاودانه. یک اسم بزرگ که هرگز از تاریخ فوتبال محو نخواهد شد.
آریا رهنورد
بهترین تاریخ؟ این عبارت چه زمانی به دنیای فوتبال اضافه شد؟ تقریبا هر چقدر در دنیای فوتبال جستوجو کنیم، اسمی نمیبینیم که قبل از پله در این فهرست قرار گرفته باشد. شاید بعدها نامهای زیادی مثل مارادونا، زیدان، کرویف، رونالدو و مسی به این جمع اضافه شدند اما پله اولین کسی بود که این موقعیت تاریخی را به دست آورد. او اولین کسی بود که توانست آنقدر بزرگ شود که برای همیشه در جمع بهترینهای تاریخ قرار بگیرد و هیچوقت این جایگاه را ترک نکند. پله، محصول دورانی بود که فوتبال ملی در آن مهمتر از فوتبال باشگاهی به نظر میرسید. به همین خاطر هم بود که الماس فوتبال برزیل به جز یک مقطع بسیار کوتاه در پایان دوران فوتبال، هرگز از باشگاه محبوبش سانتوس جدا نشد. او این حجم از موفقیت و افتخار را در حالی به دست آورد که فوتبال باشگاهی برزیل را ترک نکرده بود. 1279 گل این بازیکن در زمین فوتبال، رکوردی است که هنوز در کتاب گینس به چشم میخورد. یک رکورد سحرآمیز از ستارهای که با پایان، غریبه بود. مهمترین لحظه زندگی ادسون آرانتس دو ناسیمنتو، در 17 سالگی رقم خورد. وقتی که او با برزیل راهی جام جهانی شد. خودش باور داشته که آن لحظهها برایش شبیه یک رویا بودند. خودش بارها گفته که انگار همه چیز را در خواب میدیده. او و تیمش با هم قهرمان دنیا شدند و چهار سال بعد، این موفقیت باشکوه را تکرار کردند. پله در سال 1970 تبدیل به اولین انسانی شد که سه بار قهرمان جام جهانی میشود. او در حالی صاحب این رکورد خارقالعاده شده که خیلی از ستارهها حتی در حسرت یک بار حضور در فینال جام جهانی هستند! پله یک ابرستاره در زمین فوتبال بود. اسطورهای بزرگ که حالا چشمها را برای همیشه بسته است.
پله در حالی صاحب رکورد خارقالعاده سه قهرمانی در جام جهانی شده که خیلی از ستارهها حتی در حسرت یک بار حضور در فینال جام جهانی هستند! پله یک ابرستاره در زمین فوتبال بود. اسطورهای بزرگ که حالا چشمها را برای همیشه بسته است
پله برای فوتبال چه معنایی داشت؟ یک برنده؟ یک قهرمان؟ شاید بهتر باشم بگوییم یک قدیس. او یک قدیس برای فوتبال بود. یک قدیس واقعی. کسی که هیچوقت خرابکاریهای مارادونا را انجام نداده بود. دیگو مارادونا برای خیلی از فوتبالیها به یک پیامبر شباهت داشت اما در واقعیت همه میدانستند که او در زندگیاش چه کارهای عجیبی انجام داده است. همه میدانستند او یکی از مهمترین گلهای زندگیاش را با دست زده است. همه میدانستند او با کارتلهای مواد مخدر رفت و آمد داشته است. همه میدانستند او زمانی حتی درگیر مصرف کوکائین شده اما زندگی پله، صاف و ساده به نظر میرسید. او در زمین مسابقه یک اسطوره بود و بیرون از زمین نیز تصویر واقعیاش را حفظ کرد. چیزی شبیه به فرشتهای برای شانه سمت راست فوتبال. مردی که خوب بود و تا آخرین لحظات نیز خوب ماند. تفاوت دیگر او و مارادونا، در یک حقیقت ساده نهفته است. در آرژانتین خیلیها با مارادونا مقایسه شدند. به محض درخشش هر ستاره، همه امیدوار به ظهور یک دیگوی دیگر بودند اما در برزیل هیچکس جرات نداشت ستارهای را با پله مقایسه کند. تقریبا هیچ بازیکنی در طول تاریخ به عنوان جانشین پله معرفی نشد. حتی ستارههای درخشانی مثل رونالدو و نیمار نیز در این جایگاه قرار نگرفتند. چراکه پله، خداوندگار تکرارنشدنی فوتبال برزیل بود. چراکه حساب او از خیلیها جدا به نظر میرسید. با این حال، حالا با خبر تلخ و جانکاه درگذشت پله، خیلیها تصویر او و مارادونا در حال بازی با توپ را منتشر میکنند. دو ستاره تاریخساز از دو نسل مختلف که دستاوردهای خارقالعادهای در زمین داشتند. که دنیای فوتبال را به قبل و بعد از ظهور خودشان تقسیم کردند. که همه چیز را در این دنیا تغییر دادند. با مرگ پله انگار قلب فوتبال برای دومین بار ایستاده است. و چه دنیای تلخی که حالا تهی از دو استعداد ناب است.
پله خود فوتبال بود. همه آنهایی که بازیهای او را به یاد نمیآوردند اما تصویر معروفی از او در حال جشن گرفتن یک گل با لباس برزیل را به یاد داشتند. شاید هم تصویری از او در فیلم فراموشنشدنی و پرستاره فرار به سوی پیروزی. پله این بار نه به طرف پیروزی، که به طرف جاودانگی فرار کرد. او افتخارات بزرگی در دنیای فوتبال داشت. او از پلهها و سکوهای زیادی بالا رفت و حالا، نوبت پله آخر بود. نوبت مرگ. زور مرگ اما هرگز به این اسم جاودانه و این خاطره فراموشنشدنی نخواهد رسید.
دیدگاه تان را بنویسید