آریا رهنورد

مدت کوتاهی بعد از مصاحبه کوتاه اما جنجالی و سرشار از عصبانیت کارلوس کی‌روش در مورد بدقولی باشگاه الاهلی قطر نسبت به تحویل دادن شجاع خلیل‌زاده و محمدحسین کنعانی به تیم ملی، هر دو بازیکن به اردو برگشتند تا این مشکل نیز برطرف شود. پس از آن مصاحبه، خیلی‌ها از ظهور دوباره همان کی‌روش بدخلق همیشگی حرف زدند. شاید کی‌روش گاهی بیش از حد بهانه‌گیر باشد اما یک حقیقت انکارنشدنی در مورد این مربی وجود دارد. او به هیچ وجه یک مربی «بی‌تفاوت» نیست.

ملحق نشدن شجاع و کنعانی به اردوی تیم ملی، از نگاه کارلوس کی‌روش به معنای خارج شدن اردوی آماده‌سازی این تیم از «مسیر درست» بود. حالا اما این دو نفر دوباره برگشته‌اند و بخشی از تیم ملی به شمار می‌روند. در نتیجه، تیم هم دوباره به مسیر درست برگشته است. باشگاه الاهلی قطر با وجود تعطیلی طولانی‌مدت لیگ ستارگان، تصمیم گرفته بود این دو بازیکن را حفظ کند و آنها را در موعد قانونی یعنی یک هفته قبل از شروع جام جهانی، به تیم ملی تحویل بدهد. تصمیمی که کارلوس کی‌روش را به اوج عصبانیت و آشفتگی رسانده بود. پس از چند روز اما باشگاه قطری بالاخره با درخواست فدراسیون موافقت کرد و این دو نفر را نیز مثل سایر بازیکنان ملی‌پوش در اختیار تیم ملی قرار داد. این در حالی است که آنها به لحاظ قانونی می‌توانستند چنین کاری انجام ندهند و بازیکنان‌شان را نزد خودشان نگه دارند. بعید است برای باشگاه ثروتمندی مثل الاهلی، درآمد حضور دو بازیکن در جام جهانی آنقدرها هم مهم باشد. چیزی که این باشگاه را راضی به انجام این کار کرد، اصرار کادر فنی تیم ملی و مذاکره‌های فدراسیون فوتبال بود. موضوعی که باز هم نشان داد که ایران حالا صاحب یک مربی کاملا «جدی» شده است. مرد مصممی که از جزئیات به سادگی عبور نمی‌کند. کی‌روش به خوبی می‌داند که همین جزئیات چقدر برای او و تیمش تعیین‌کننده خواهند بود. او زمان کمی برای همراهی با تیم ملی داشته و می‌خواهد از هر فرصت کوتاهی به خوبی استفاده کند. شاید لحن و انتخاب جمله‌های او گاهی نگران‌کننده به نظر برسند اما در عمل واضح است که این مربی از هیچ تلاشی برای بهتر کردن تیمش و ساختن یک ساختار منسجم دست نخواهد کشید. او می‌خواهد همه قطعات این پازل را برای رقم زدن یک تصویر امیدوارکننده در کنار هم قرار بدهد.

چرا دراگان اسکوچیچ با وجود همه نتایج درخشانی که در تیم ملی به دست آورد، هیچ‌وقت از سوی هوادارها و برخی از بازیکنان تیم خودش به اندازه کافی مورد اعتماد قرار نگرفت؟ شاید به این خاطر که در رفتار او، نوعی بی‌تفاوتی دیده می‌شد. وقتی تیم ملی مدام اردوها و نبردهای دوستانه را از دست می‌داد، هیچ‌کس عصبانیتی از اسکوچیچ نمی‌دید و مصاحبه‌ای علیه فدراسیون از سوی او پیدا نمی‌کرد. وقتی ایران در اوج گرمای قطر برای برپایی اردو به این کشور رفت و تا آخرین روز حتی نتوانسته بود روبه‌روی یک حریف تدارکاتی قطری بگیرد، هیچ‌کس صدای اعتراض اسکوچیچ را نمی‌شنید. او اساسا فشاری به فدراسیون وارد نمی‌کرد و خواسته‌ای از فدراسیون‌نشینان نداشت. اسکو در واقع نماد رضایت از وضعیت موجود بود. درست برخلاف کارلوس کی‌روش که عادت دارد مو را از ماست بیرون بکشد. اگر همین مساله کنعانی و شجاع در تیم اسکوچیچ رقم می‌خورد، چه اتفاقی می‌افتاد؟ اسکو به راحتی زیر بار پذیرش این اتفاق می‌رفت و بدون این دو بازیکن تمرین می‌کرد و در نهایت این دو را یک هفته قبل از شروع جام تحویل می‌گرفت. کی‌روش اما فشار زیادی به فدراسیون وارد کرد تا به هر قیمتی رضایت بازگشت این دو بازیکن به ایران را از باشگاه قطری بگیرد. این تفاوت بین این دو مربی است. یک طرف ماجرا، مردی ایستاده که نسبت به هیچ چیز موضعی ندارد، حتی در اوج انتقادها مصاحبه نمی‌کند، برای حفظ موقعیتش تلاش بیشتری انجام نمی‌دهد و از فدراسیون نیز هیچ توقعی ندارد. طرف دیگر اما مردی است که به سادگی از زیر بار هیچ موضوعی شانه خالی نمی‌کند. مردی که اصلا بی‌تفاوت نیست و اظهارنظرهایی انجام می‌دهد که گاهی ممکن است برای فوتبالی‌ها خوشایند نباشد. با این حال او بیشتر از هر چیزی به نتیجه نهایی این اظهارنظرها فکر می‌کند. در این مورد، همین مصاحبه از او برای بازگشت این دو ستاره به تیم ملی کافی بوده است. به طور کلی در فوتبال ایران، هیچ‌کس نمی‌تواند کی‌روش را جدی نگیرد!

کی‌روش گاهی عصبانی به نظر می‌رسد، گاهی بیش از حد از همه توقع کمک دارد و گاهی هم بسیار لجباز می‌شود. با این حال اقتدار او در تیم ملی با هیچ مربی دیگری قابل مقایسه نیست. کی‌روش این مسئولیت را تمام و کمال می‌پذیرد و اصلا دوست ندارد همه چیز را خوب‌‌تر از آن‌چه هست، نشان بدهد. تلنگرهای گاه و بیگاه او به تیم ملی، اوضاع بهتری برای این تیم می‌سازند. او هرگز شباهتی به یک مربی بی‌خیال برای ایران نداشته است.