تماشاگران زن بالاخره خودشان را به سکوهای لیگ برتر رساندند
درهایی که باز شد
چیزی شبیه لحظهای که ناگهان سرنوشت یک مسابقه فوتبال تغییر میکند. چیزی شبیه پلانی که یک داستان سینمایی در آن عوض میشود. چیزی شبیه یک گل طلایی ارزشمند و فراموشنشدنی. این اتفاقی بود که روی سکوهای آزادی رقم خورد. ماجرای ورزشگاه آزادی و مهمتر از نتایج و اتفاقات بازی به نظر میرسید. دیگر اینکه استقلال چند گل به ثمر رساند و چند امتیاز گرفت یا مس کرمان چطور تا آخرین لحظه با حریف جنگید ناگهان به بحث های درجه دوم تبدیل شدند. بحث اصلی این بود که ورزشگاه آزادی ناگهان به خانوادهها اختصاص پیدا کرد و تماشاگران توانستند برای دیدن بازی تیم مورد علاقه از نزدیک اقدام کنند. کسانی که تا امروز هرگز چنین شانسی نداشتند. میزان اهمیت این اتفاق را می توان از عکسهای به جا مانده از این مسابقه کشف کرد.در بسیاری از دقایق بازی عکاسهای ورزشی جریان مسابقه را رها کرده بودند تا به تصویربرداری از بانوان مشغول شوند. بسیاری از بانوان نیز در حال اشک شوق ریختن دیده میشدند و حس و حالشان قابل مقایسه با هیچ چیز دیگری نبود. فوتبال ایران باید به این فرصت بزرگ ببالد و از آن به عنوان یک تجربه جذاب یاد کند. شاید برای چنین اتفاق کمی دیر شده باشد اما برای یک پیشرفت بزرگ هیچ وقت دیر نیست. آنچه این هفته در آزادی اتفاق افتاد شنیدن صدای ضربان یک تغییر بزرگ بود. بازگشت جماعتی که بعد از سالها از حقوقشان محروم شده بودند و حالا در حال جشن گرفتن چیزی بودند که همیشه استحقاقش را داشتند . اصلا نباید تصور کرد که این پایان راه است. همه چیز تازه شروع شده و قرار است اتفاقاتِ بزرگتری نیز رخ دهد. قرار است بانوان به همه استادیومها در همه شهرهای ایران برسند و بلیتفروشی نیز حالتی کاملا عادی پیدا کند. شکی نیست که این اتفاق شور و حال فوتبال ایران را نیز به شکل وحشتناکی بالاتر خواهد برد.
دیدگاه تان را بنویسید