کلاف تیم ملی، سردرگمتر از همیشه
رویاکشها!
اگر تا همین چند روز قبل جدیترین دغدغه در مورد تیم ملی اردوی تدارکاتی و رقیب بازی دوستانه بود، امروز ماجرا حتی از این هم ناامیدکنندهتر شده و دغدغههای بدیهیتری در مورد این تیم شکل گرفته است. ماجرای نیمکت این تیم کاری کرده تا بازیکنها در دو گروه مختلف روبهروی هم بایستند و دودستگی در تیم ملی علنی شود. شاید این بحثها در دورههای مختلفی در تیم ملی وجود داشته اما حالا از همیشه علنیتر شده است. بازیکنان تیم عملا روبهروی هم صفآرایی کردهاند و یک جنگ داخلی در تیم شکل گرفته است. با این روند، باید نگران اتفاقاتی باشیم که در جام جهانی در انتظار این تیم خواهد بود.
آریا رهنورد
زمزمههایی از یک تغییر
دراگان اسکوچیچ تقریبا در هیچ مقطعی حمایت کامل فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش ایران را پشت سر خودش احساس نکرده است. او در دورانی روی کار آمد که حیدر بهاروند مسئولیت سرپرستی فدراسیون را بر عهده داشت. بعد از بهاروند، عزیزی خادم روی کار آمد و ادبیاتی را انتخاب کرد که هیچ رنگ و بویی از حمایت نداشت. او البته تصمیمی برای قطع همکاری با این مربی هم نگرفت. در این دوران پراتفاق، عزیزی خادم هم برکنار شد و جانشین او نیز درست همان سیاست قبلی را اتخاذ کرد. فدراسیون نه حاضر بود به طور کامل از اسکوچیچ حمایت کند و نه حاضر بود مسئولیت کنار گذاشتن این مربی را بپذیرد. این سیاست تیم ملی را در بلاتکلیفی رها کرد. زمزمههای تغییر اسکو در اردوی قطر شکل گرفت. شکست تیم ملی روبهروی الجزایر با یک نمایش ضعیف هم، اوضاع را برای این مربی سختتر کرد. حالا منتقدان او باور داشتند که تیم ملی در همه نبردهای سخت با اسکو نتیجه نگرفته و فقط جدالهای ساده را برده است. این زمزمه در روزهای گذشته تقویت شد و پایان کار مرد کروات در فوتبال ایران نزدیکتر از همیشه به نظر رسید. هنوز هم هیچ تصمیمی در این مورد گرفته نشده و همان سیاست قبلی در مورد دراگان در جریان است. سیاست عجیبی که تاثیرات منفی وحشتناکی روی تیم ملی و فوتبال ایران داشته است.
پای «دخالت» وسط است؟
اگر فدراسیون در عمل هیچ تصمیمی برای پایان همکاری با اسکوچیچ ندارد، پس چه کسی این تغییر را به جلو هدایت میکند؟ در روزهای گذشته این زمزمه وجود داشته که دولت در حال زمینهسازی برای ایجاد تغییر روی نیمکت تیم ملی است. هرچند که معاون اول رییس جمهور به شکل قاطعانهای هر نوع دخالت دولتی برای تعیین جزئیات در تیم ملی را تکذیب کرده است. با این وجود شنیدههای دیگری حکایت از عزم و اراده «وزارت ورزش» برای ایجاد تغییر در تیم ملی دارند. هر نوع دخالتی از سوی نهادهایی غیر از فدراسیون در کار تیم ملی، با سادهترین قوانین فیفا مغایرت دارد اما قبلا هم در تیم ملی ایران بارها این اتفاق رخ داده است. حمید سجادی در اردوی قطر، مستقیما با چند بازیکن باتجربه صحبت کرد. اینکه «بازیکنان» در قامت «سربازهای» تیم ملی معیار نظرخواهی در مورد سرمربی باشند، اصلا رویه درستی نیست و شاید همین اتفاق بود که تیم ملی را از مسیر اصلیاش خارج کرد. به هر حال به نظر میرسد سیاست کلان ورزش ایران در روزهای گذشته، روی تغییر اسکوچیچ استوار بوده اما حواشی به وجود آمده و مقاومت برخی از بازیکنان مقابل این تصمیم، شرایط را کمی پیچیده کرده است. این وسط، انفعال فدراسیون در نوع خودش حیرتآور به نظر میرسد. بدون تردید اگر فوتبال ایران صاحب یک فدراسیون قدرتمند بود، هرگز این آشفتگی بزرگ برای تیم ملی ایران به وجود نمیآمد.
سه به علاوه یک
اما گزینههای تیم ملی چه کسانی هستند؟ به نظر میرسد چهار گزینه در اطراف نیمکت تیم ملی وجود دارد که سه نفرشان قبلا هم هدایت این تیم را بر عهده داشتهاند. یعنی در صورت جدایی اسکوچیچ شانس حضور یکی از سرمربیان سابق تیم ملی روی نیمکت بسیار زیاد خواهد بود. اگر بنا به انتخاب گزینه داخلی باشد، علی دایی و جواد نکونام دو گزینه اصلی به شمار میروند. دایی در این چند سال که از فوتبال دور بوده، چند بار نامزد هدایت تیم ملی شده و نکو نیز به عنوان یکی از مربیان موفق لیگ، همواره زیر ذرهبین قرار داشته است. در بین مربیان خارجی که کاندیدای هدایت این تیم هستند، دو نام آشنا به گوش میرسند. کارلوس کیروش و برانکو ایوانکوویچ هم این روزها به تیم ملی نزدیک هستند. مربیانی که شنیده شدن صدایشان در اطراف تیم، یک چنددستگی آشکار به وجود آورده است. ظاهرا فدراسیون تمایل بیشتری به انتخاب برانکو دارد و وزارت ورزش فعلا روی مربی ایرانی یا کیروش متمرکز شده است. جالب اینکه در مجموعههای مدیریتی حتی به احتمال امضای قرارداد با یک مربی خارجی دیگر فکر نمیشود. آن هم در حالی که به واسطه صعود تیم ملی به جام جهانی، خیلی از مربیان خارجی حاضر به همکاری با فدراسیون در کوتاهمدت خواهند شد.
ظاهرا اسکو فعلا تصمیمی برای رفتن ندارد و به هیچ وجه هم استعفا نمیدهد. این یعنی تصمیم نهایی در چنین موردی با فدراسیون فوتبال خواهد بود. آنها حتی در صورت نخواستن اسکوچیچ، شانسی ندارند تا منتظر استعفای او بمانند
دو گروه روبهروی هم
ماجرا زمانی آزاردهنده میشود که دو گروه از بازیکنها عملا روبهروی هم قرار میگیرند. بعد از جدی شدن شائبه اخراج اسکوچیچ از تیم ملی، سردار آزمون اولین بازیکنی بود که با انتشار یک استوری در صفحه شخصی، خواهان ممانعت از این تغییر شد. بلافاصله بیرانوند، شجاع، کنعانی، وحید امیری، سروش رفیعی، سعید صادقی و چند بازیکن دیگر نیز به حمایت از سردار پرداختند و خواهان ادامه همکاری با اسکوچیچ شدند. ساعاتی بعد اما یک اتفاق عجیب به وقوع پیوست. این بار مهدی طارمی، کریم انصاریفرد، علیرضا جهانبخش، سامان قدوس، امیر عابدزاده و چند بازیکن دیگر، بیانیه قبلی را از بیخ و بن زیر سوال بردند و مدعی شدند که انکار مشکلات فعلی تیم، تنها این مشکلات را بزرگتر میکند. آنها حتی یک قدم جلوتر هم رفتند و بیانیه ملیپوشان را به «منفعت شخصی» تقلیل دادند. یک موضعگیری آشکار علیه سردار آزمون و سایر نفراتی که بیانیه قبلی را نوشته بودند. فاجعه بزرگ، حالا اتفاق افتاده بود. شاید برای اولین بار در همه تاریخ، ستارههای تیم ملی در دو گروه مختلف در رسانهها روبهروی هم قرار گرفتند. قبل از جام جهانی 2006 هم چنین مشکلاتی در تیم وجود داشت اما آن روزها خبری از شبکههای اجتماعی نبود. حالا اما همه هواداران تیم ملی به اختلاف عمیق و شکاف عمیقتر این تیم پی بردهاند.
اسکوچیچ وارد میشود
دراگان اسکوچیچ هم بالاخره سکوتش را شکست و با انتشار یک پست، به ماجراهای رقم خورده در تیم ملی واکنش نشان داد. او از عزم و ارادهاش برای ماندن در تیم ملی و رفتن به جام جهانی خبر داد و مدعی شد که عدهای دست به هر کاری میزنند تا او را از روی نیمکت تیم تکان بدهند. اسکو هر دو گروه از بازیکنان را نیز مورد سرزنش قرار داد. او معتقد بود که انتشار استوری حتی برای حمایت از خودش، یک حرکت غیرضروری بوده است. به هر حال او در این پست تلاش کرد که انگیزهاش را برای ماندن در تیم ملی نشان بدهد. این در حالی است که بعد از اردوی قطر، خیلیها احساس میکردند خود این مربی نیز دیگر از جو موجود خسته شده و به دنبال راهی برای ترک فوتبال ایران است. ظاهرا اسکو فعلا تصمیمی برای رفتن ندارد و به هیچ وجه هم استعفا نمیدهد. این یعنی تصمیم نهایی در چنین موردی با فدراسیون فوتبال خواهد بود. آنها حتی در صورت نخواستن اسکوچیچ، شانسی ندارند تا منتظر استعفای او بمانند. سرمربی کروات تیم ملی دست به این کار نخواهد زد.
در حسرت زمان از دست رفته
اساسا در تیم ملی زمان زیادی برای انجام تغییرات بزرگ وجود ندارد. اگر قرار بود یک مربی دیگر به جای دراگان روی نیمکت قرار بگیرد، این کار باید به مراتب زودتر از این انجام میشد. در فاصله چند ماه تا برگزاری جام جهانی، یک مربی قادر به ایجاد چه تغییراتی در تیم ملی است؟ حتی بزرگترین مربیان دنیا هم در این مقطع قادر به معجزه کردن نیستند. همین کارلوس کیروش قبلا در تیمهای مصر یا کلمبیا کار کرده و نتوانسته این دو تیم را به جام جهانی برساند. همانطور که قبلا هم برانکو از پس ماموریت یکپارچهسازی تیم ملی برنیامده بود. آنهایی که امروز به دنبال ایجاد تغییر در تیم ملی هستند، باید دیروز این کار را انجام میدادند. وقتی که هنوز زمان کافی برای قرار دادن تیم ملی در مسیر درست وجود داشت و هنوز این شانس را داشتیم که زمان کافی را برای بازسازی تیم در اختیار سرمربی بعدی قرار بدهیم.
هرچند که معاون اول رییسجمهور به شکل قاطعانهای هر نوع دخالت دولتی برای تعیین جزئیات در تیم ملی را تکذیب کرده است. با این وجود شنیدههای دیگری حکایت از عزم و اراده «وزارت ورزش» برای ایجاد تغییر در تیم ملی دارند
قدردانی گمشده
گمشده بزرگ فرهنگ هواداری در جامعه ایران، اساسا مساله «قدردانی» است. ممکن است خیلیها اسکوچیچ را نخواهند و خواهان برکناری او باشند اما هیچکس نمیتواند این حقیقت را انکار کند که اسکو زحمات زیادی برای تیم ملی کشیده است. او در شرایطی کار را تحویل گرفت که تنها یک شکست، پرونده تیم ملی در انتخابی جام جهانی را به راحتی میبست. حتی بحران کرونا و بحرانهای مشابه موجب نشد این مربی قید سفر به ایران را بزند. او متعهدانه کار کرد و سریعترین صعود تیم ملی به جام جهانی را رقم زد. قرار نیست اسکو برای همیشه سرمربی تیم ملی بماند اما حتی اگر او را نمیخواهیم، بد نیست که کمی و فقط کمی قدردان کارهایی باشیم که تا امروز برای تیم ملی انجام داده است.
حریف ما، خودمان هستیم!
بیشتر از انگلیس و آمریکا، ما باید از خودمان بترسیم. چراکه حریف اصلی ما، همین نابسامانی و آشفتگی بزرگ خواهد بود. درست در حالی که رقبا با تمرکز کامل به جام جهانی فکر میکنند، ما صاحب یک تیم فروپاشیده هستیم. تیمی غرق شده در حواشی که با این روند کوچکترین شانسی برای موفقیت در جام جهانی نخواهد داشت. انگلیس و آمریکا را رها کنید. آنچه ما را میترساند، همین جا اتفاق میافتد. جماعتی که از هیچ تلاشی برای تضعیف این تیم دست نکشیدهاند، در نهایت تیشه به ریشه فوتبال ملی میزنند. در شرایط فعلی، امیدوار ماندن سختترین کار دنیا خواهد بود. یک ماموریت غیرممکن برای همه هوادارهای تیم ملی که تنها خواستهشان، تماشای تمام قدرت تیم در قطر بود.
دیدگاه تان را بنویسید