استقلال و پرسپولیس؛خصوصیسازی یا نمایش؟
فرانگرانی!
آریا رهنورد
کنفرانس خبری خصوصیسازی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس هم سرانجام برگزار شد و مدیران باشگاهها در کنار مدیران بورس به سوالات رسانهها در این مورد پاسخ دادند. بخش مهمی از سوالهای کلیدی در این مورد اما همچنان مبهم به نظر میرسند. اگر قرار است این روند به موفقیت برسد، ابتدا به شفافیت ویژهای در این مورد نیاز است. تا اینجا چنین طرحی دورنمای چندان مثبتی ندارد. به نظر میرسد دو باشگاه به سبک و سیاق همیشه به دنبال دریافت پول از هوادارها هستند اما این بار به جای استفاده از عبارتهایی مثل کمک و یاری رساندن به باشگاه، سهامی را به آنها می فروشند که ارزش و اعتبار واقعی آن اصلا مشخص نیست. موضوعی که شاید به یک چالش بسیار بزرگ و تاریخی در فوتبال ایران تبدیل شود.
بحث واگذاری سهام استقلال و پرسپولیس در بورس و فرابورس از سالها قبل مطرح شده بود اما تقریبا در هیچ مقطعی کار کارشناسی خاصی در این صورت انجام نگرفت. حتی همین حالا که این اتفاق بالاخره رخ داده و سهام دو باشگاه در بورس برای عرضه قرار داده شده، باز هم عملکرد مثبتی برای در نظر گرفتن همه جوانب ماجرا در میان نبوده است. جالب اینجاست که بورسیها اصرار دارند این کار را با شتابزدگی بسیار زیادی انجام بدهند. آن هم در حالی که اگر این مسئولیت به درستی انجام نشود، عواقب بسیار بدی برای هر دو تیم به همراه خواهد آورد. در نگاه اول دو باشگاه امیدوارند با ورود گسترده هوادارها و تزریق سرمایه، درآمد قابل توجهی به دست بیاورند؛ اما مساله اینجاست که هنوز شکل تعامل آنها با بورس شفاف نشده است. تا امروز هرگز چنین اتفاقی در بورس ایران رخ نداده و سهام یک تیم فوتبال به صورت عمومی عرضه نشده است. معلوم نیست در آینده این سهام چطور محاسبه خواهد شد و چه راهکاری برای سود رساندن به هواداران وجود خواهد داشت. استقلال و پرسپولیس در اصل دو مجموعه ورشکسته هستند و به لحاظ مالی وضعیت خوبی ندارند. پس چطور این دو باشگاه میخواهند هوادارها را برای چنین سرمایهگذاری مهیبی مجاب کنند؟ سوال اینجاست که آیا رفتن به بورس روند درآمدزایی این دو باشگاه در حوزههای دیگر را نیز تغییر میدهد؟ برای مثال بعد از رفتن به بورس آنها میتوانند حق پخش تلویزیونی را دریافت کنند؟ و اینکه آیا رفتن به بورس قراردادهای کارگزاری آنها را دستخوش تحول خواهد کرد؟ اگر جواب این سوالها منفی باشد نمیتوانیم به سرنوشت واگذاری این دو باشگاه دل ببندیم. تا زمانی که یک طرح جامع برای این واگذاری صورت نگیرد و همه جوانب به درستی و دقت سنجیده نشود، نمیتوان امیدوار بود که اتفاقات بسیار مثبتی در این فضا رخ بدهد.
در نگاه اول دو باشگاه امیدوارند با ورود گسترده هوادارها و تزریق سرمایه، درآمد قابل توجهی به دست بیاورند؛ اما مساله اینجاست که هنوز شکل تعامل آنها با بورس شفاف نشده است
به هیچ وجه نمیتوان پذیرفت که واگذاری تنها ۱۰ درصد از سهام دو باشگاه در بورس به معنی خصوصیسازی کامل آنها باشد. بدون تردید نمیتوان نهادهایی مثل کنفدراسیون فوتبال آسیا را با این نمایش فریب داد. فراموش نکنید که هنوز ۹۰ درصد سهام باشگاه در اختیار دولت است و بعید به نظر میرسد که دولت همچنان ارادهای برای واگذار کردن این سهام داشته باشد. این که وزارت ورزش مالکیت استقلال و پرسپولیس را تنها به یک فرد خاص واگذار نمیکند به خودی خود اتفاق بدی نیست، اما شریک کردن هوادارها در چنین فعالیتی داستانهای خاص خودش را به دنبال خواهد داشت. این حقیقت را از یاد نبریم که بعد از مشکلات مربوط به بورس و ضررهای کلان عده زیادی از مردم در این فضا، خیلیها دیگر علاقهای به حضور در این عرصه ندارند و اصلا دوست ندارند سهام باشگاههای فوتبال را بخرند. به نظر میرسد مدیران بورس بیشتر از آن که به دنبال بهبود شرایط سرخابیها باشند به دنبال ورود گسترده مردم و رونق بورس هستند اما اعتماد به این فضا در شرایط فعلی کار راحتی به نظر نمیرسد. باشگاههای استقلال و پرسپولیس تنها به این موضوع فکر میکنند که از فروش ۱۰ درصد سهام رقم قابل توجهی به دست بیاورند، بدهیهای قبلی را بپردازند، پروندههای باز را ببندند و قرارداد ستارههای فعلی را تمدید کنند اما آیا تضمینی وجود دارد که سهام آنها در بورس واقعا سودآور باشد؟ آیا تضمینی وجود دارد که افراد بتوانند از رقمهایی که برای این دو باشگاه در بورس گذاشتند به درآمد برسند؟ اگر این طرح شکست بخورد دیگر هرگز خبری از سرمایهگذاری هوادارها در جریان اداره دولتی در میان نخواهد بود. به همین خاطر است که این طرح باید با آسیبشناسی به مراتب بیشتر و دقیقتر و جزئینگرتری همراه میشد. هواداران کاملا حق دارند که نگران روند اجرای این طرح باشند. چراکه این که راه تغییر شرایط استقلال و پرسپولیس تنها تزریق گسترده سرمایه به این دو تیم نیست. تجربه نشان داده است که هر وقت پول زیادی در اطراف دو باشگاه دیده شده بحرانهای بزرگتر، قراردادهای ناامیدکنندهتر و فسادهای وسیعتری نیز در این دو باشگاه شکل گرفته است. شرایط سهام دو باشگاه نیز تنها در شرایطی مورد قبول خواهد بود که تک تک هزینههای باشگاه کاملا شفاف شود. هوادارانی که با دسترنج زندگیشان دوست دارند سهام باشگاه را بخرند باید از همه تصمیمهای مدیریتی در این تیم آگاه شوند. آنها حق دارند بدانند رقمی که به باشگاه میپردازند در چه زمینهای هزینه میشود و به جیب چه کسانی میرود.
دیدگاه تان را بنویسید