عصبانیت عجیب سرمربی تیم ملی به خاطر انتقاد
از اسکوچیچ؛ کیروش نسازیم
آریا رهنورد
درست قبل از مسابقه با کره جنوبی بود که دراگان اسکوچیچ با عصبانیت تمام به سالن کنفرانس خبری رفت و دست روی این نکته گذاشت که خیلی از منتقدان او در تیم ملی، به دنبال صندلیاش هستند. در روزهای گذشته هم چند بازیکن تیم ملی و برخی از دوستان دراگان اساسا تلاش کردهاند تا راه را بر هر انتقادی از تیم ملی ببندند. تغییر لحن آقای سرمربی و اطرافیان او در چنین شرایطی، اصلا خوشایند به نظر نمیرسد. البته که ممکن است بعضی نقدها چندان منصفانه نباشند اما راه ساخته شدن یک تیم قدرتمند در زمین فوتبال، حتما از نقدهای درست و بهجا میگذرد. تیم ملی ایران با دراگان اسکوچیچ برای اولین بار در همه تاریخش، 10 برد متوالی به دست آورد. تیمی که در مرحله قبلی، تا یک قدمی حذف شدن جلو رفته بود و این احتمال وجود داشت که حتی به دور آخر انتخابی جام جهانی نرسد، حالا فاصله زیادی با قطعی کردن صعودش به مرحله بعدی ندارد. ایران با چند برد متوالی از آن جهنم خلاص شد و حالا در پایان هفته چهارم این مرحله، صدرنشین گروه به شمار میرود. تیم ملی اگر در آخرین مسابقه دور رفت روبهروی لبنان به برتری دست پیدا کند، 13 امتیازی میشود و قطعا صدرنشینیاش را تثبیت خواهد کرد. با توجه به امتیازهای از دست رفته پرشمار تیمهایی مثل عراق و امارات، بعید است که صعود زودهنگام تیم ملی با تهدید خاصی روبهرو شود. تا اینجا، چنین عملکردی قابل تقدیر به نظر میرسد اما همه این اتفاقها به معنی مصون بودن کادر فنی تیم ملی از نقد نخواهند بود. تیم ملی حتی اگر در 30 مسابقه پیاپی هم برنده شود، باز باید پذیرای نقدهایی باشد که به دنبال تبدیل شدن ایران به تیم بهتری هستند. واکنشهای سریع و خصمانه روبهروی نقدهای اصولی نهتنها شرایط را بهتر نمیکند، بلکه تیم ملی را در محاصره مشکلات بزرگ قرار میدهد. این تیم نتایج خوبی به دست آورده اما نباید چند حقیقت ساده را هم در مورد این نتایج انکار کرد. اول اینکه تیم ملی در این 11 بازی، فقط یک بار با یکی از قدرتهای برتر و اصلی قاره آسیا بازی کرده و در همان مسابقه برنده نبوده است. در واقع این تیم با محک فوقالعاده بزرگی روبهرو نشده و بیشتر نبردهایش را روبهروی تیمهای متوسط تجربه کرده است. این نکته را هم نباید نادیده گرفت که گروه مقابل ایران در انتخابی جام جهانی با حضور عربستان، ژاپن و استرالیا، گروه به مراتب سختتری محسوب میشود و تیمهایی مثل امارات و عراق، از فرم آرمانی فاصله بسیار زیادی دارند. بلایی که مارک ویلموتس و مدیران وقت فدراسیون فوتبال سر تیم ملی آوردند، موجب شد که اسکوچیچ ناگهان به جایگاه یک قدیس برسد. چراکه این مربی، به بحران وحشتناک تیم ملی پایان داد و این تیم را به ساحل امن رساند. با این حال خود اسکو قبل از هر کس دیگری، نباید چنین جایگاهی را باور کند. کافی است تیم ملی در یک نبرد بازنده باشد تا موجی از انتقادها علیه این تیم شکل بگیرند. با چنین نتایج ایدهآلی، هیچکس درباره برکناری اسکوچیچ حرف نمیزند و هیچکس او را مورد مواخذه جدی قرار نمیدهد اما این وسط، مسائلی هم وجود دارد که آقای سرمربی باید به آنها پاسخ بدهد. اینکه چرا درست قبل از مسابقه حساس با کره، سیستم بازی تیم ملی تغییر کرد و 60 دقیقه سردرگمی برای مهرههای تیم به وجود آمد، اینکه چرا ستارهای مثل سامان قدوس روبهروی تیمی مثل چلسی به زمین میرود اما مقابل امارات و کره جنوبی شانسی برای بازی ندارد، اینکه چرا نفرات سرعتی تیم مثل ترابی و قایدی باید 90 دقیقه روی نیمکت بنشینند و بعضی مهرهها به هیچ قیمتی تعویض نشوند و اینکه چرا اساسا سرمربی کروات تیم ملی کمتر به نیمکتش اعتماد میکند، انتقادهای عجیبی نیستند. اسکوچیچ هم از کره ماه نیامده که با جنس این انتقادهای فوتبالی غریبه باشد. راه منطقیتر این است که او به سراغ پاسخگویی برود و فلسفه فوتبالیاش را برای منتقدها بشکافد اما به نظر میرسد اسکو راه دیگری را برای خودش انتخاب کرده است. در شروع دوران کاری این مربی کروات در تیم ملی، حجم انتقادها از او به شکل غیرمنصفانهای بالا بود اما به نظر میرسد حالا برخیها در فوتبال ایران در حال افتادن از طرف دیگر بوم هستند و هیچ نوع نقدی به نحوه بازی تیم ملی را برنمیتابند. «فقط خدا میتواند من را قضاوت کند». وقتی یک مربی به مرحله گفتن چنین جملهای میرسد، دیگر باید همه سازوکارهای منطقی در یک تیم فوتبال را فراموش کنیم. این اتفاقی است که برای کارلوس کیروش در فوتبال ایران رخ داد. او این اواخر خودش را ملزم به پاسخگویی به هیچکس نمیدانست و کار خودش را انجام میداد. کاش اجازه ندهیم یک دیکتاتوری دیگر در اطراف تیم ملی شکل بگیرد. کاش اسکوچیچ و دستاوردهای اولیهاش را آنقدر بزرگ نکنیم که فردا هر جمله سادهای در انتقاد از او و تیمش، با انبوهی از برخوردهای خصمانه پاسخ داده شود.
دیدگاه تان را بنویسید