هنری که جایش در فوتبال ایران خالی است
لذتی که حرفش بود...
آریا طاری
فوتبال برای گسترش «نفرت» در جهان به وجود نیامده، فوتبال برای نمایش «خشونت» ایجاد نشده، هدف ایجاد فوتبال، حتی برچسبزدن روی «تفاوتها» نبوده است. اگر قرار است از فوتبال «لذت» نبریم، دیگر هیچ چیزی در مورد این ورزش معنا ندارد و این درست همان چیزی است که در فوتبال ایران فراموشاش کردهایم. برای پی بردن به مهمترین «ظرافت» فوتبال ایران با آنچه در اروپا میگذرد، فقط کافی است به چند ماجرای خاص در «24» ساعت از بهترین لیگهای فوتبال دنیا نگاه کنیم. بیجهت نیست که فاصله فوتبال ما با این لیگها، به اندازه چند سال نوری زیاد شده است.
انگلیس، شکوه خداحافظی!
سرمربی موفق ولوورهمپتون با وجود نتایج خوبی که این سالها به دست آورده بود، تصمیم گرفت به صورت رسمی از این تیم جدا شود. دیدار این هفته، آخرین مسابقه نونو اسپریتو سانتو بود اما هواداران باشگاه وولوز که از تصمیم او شوکه شده بودند، نه به سراغ کامنتهای توهینآمیز رفتند و نه مطلبی علیه او منتشر کردند. آنها به تصمیم سرمربی پرتغالی «احترام» گذاشتند و حتی بیرون ورزشگاه او را به خاطر زحماتش مورد تشویق قرار دادند. هواداران سیتی هم برای خداحافظی آگرو «کولاک» کردند. تقریبا همه جای شهر، بنرهایی در قدردانی از این بازیکن دیده میشد. قبل از شروع آخرین بازی فصل تیم قهرمان، تک تک نفرات هر دو تیم برای ستاره آرژانتینی تونل زدند و سرخیو با زدن دو گل، یک پایان درخشان را در فوتبال جزیره پشت سر گذاشت. اگر تصور میکنید انگلیسیها تنها برای مهرههایی که دوران اوجشان سپری شده چنین کاری میکنند، سخت در اشتباه هستید. با وجود پاسخ منفی «واینالدوم» به پیشنهاد تمدید قرارداد با لیورپول، یورگن کلوپ برای این بازیکن سنگ تمام گذاشت و در آخرین کنفرانس خبری فصل، به شدت به تمجید از این ستاره پرداخت. موضوع فقط به خود بازیکن و یا باشگاه برنمیگردد. قدردانی یک فرهنگ عمومی در فوتبال انگلیس است و اگر نبود، همه ستارههای آرسنال برای خداحافظی با مدافع پراشتباهی مثل داوید لوییز، صف تشکیل نمیدادند و مراسم برگزار نمیکردند. تماشای این صحنهها در بهترین لیگ دنیا، ثابت میکند که چرا چنین لقبی برای لیگ برتر انگلیس در نظر گرفته شده است.
ایتالیا؛ هوادار همیشگی
هواداران میلان در شروع این فصل، به قهرمانی تیمشان امید داشتند و مشغول رویا بافتن در مورد تصاحب جام قهرمانی بودند اما هفته آخر سری آ در حالی آغاز شد که قهرمانی اینتر کاملا مسجل شده بود و میلان با اختلاف در رده سوم جدول حضور داشت.
با این وجود طرفداران میلان درست به اندازه اینتریها برای تیمشان دور هم جمع شدند و اتوبوس روسونری را با موجی از تشویقها به برگامو فرستادند. آنها ثابت کردند که قرار نیست فقط طرفدار تیم «قهرمان» باشند. میلان پیولی همه انتظارها را برآورده نکرد اما حداقل توانست به لیگ قهرمانان اروپا برسد. آنها فصل را بالاتر از تیم پرمهرهای مثل یوونتوس به انتها رساندند و این، خودش یک موفقیت بزرگ برای این تیم محسوب میشد. تیمی که حالا دوباره در شبهای حساس لیگ قهرمانان دیده میشود.
آلمان؛ این یعنی کلاس
مهم نیست که طرفدار بایرن مونیخ باشیم یا نه، در هر صورت آنها یک باشگاه فوقالعاده حرفهای و غبطهبرانگیز هستند. بایرن با هانسی فلیک دوباره قهرمان بوندسلیگا شد و مانوئل نویر به جای بالای سر بردن جام قهرمانی، تصمیم گرفت جام را به مهرههایی تحویل بدهد که آخرین بازیشان را برای مونیخ انجام میدادند. ستارهای مثل داوید آلابا با وجود اصرار سران بایرن، حاضر به تمدید قراردادش نشد و تصمیم گرفت به رئال مادرید برود اما باشگاه برای این بازیکن هم سنگتمام گذاشت و همه جوره به حمایت از او پرداخت. همه میدانند که فلیک با حسن صالح حمیدزیچ اختلاف نظر جدی دارد اما حتی این دو نفر هم در روز پایانی کنار هم ایستادند و خیلی خوش و خرم، به دوربینها لبخند زدند. تمام ماجراهای مراسم جشن قهرمانی باواریاییها، دلچسب و حرفهای بود اما همه اتفاقات جذاب این هفته بوندسلیگا را نمیتوان در همین مسابقه خلاصه کرد. در دیدار تیمهای دورتموند و لورکوزن، لارس بندر برای دقایقی به زمین آمد تا آخرین بازیاش را انجام بدهد. در همین لحظات لورکوزن صاحب یک فرصت گلزنی خوب شد و رومان بورکی هیچ حرکتی انجام نداد تا بندر بتواند در آخرین بازی دوران فوتبالش گل بزند. اتفاقی که تماشایش برای طرفداران فوتبال ایران، شبیه یک رویای دستنیافتنی است.
فرانسه؛ خبری از توهم نیست
در فوتبال فرانسه هم، سرانجام این لیل بود که توانست طلسم قهرمانیهای پیاپی پیاسجی را باطل کند. این اتفاق رخ داد اما هیچکس، موفقیت این تیم را زیر سوال نبرد. پاریسیها زودتر از همه حقیقت را پذیرفتند و اعتراف کردند که لیل با شایستگی قهرمان شده است. عادت زیر سوال بردن موفقیتها هرگز در این لیگ وجود نداشته است. همانطور که در فصلهای قبلی هم پیاسجی پس از فتح لیگ با اتهامهای ریز و درشت روبهرو نمیشد و ناچار نبود مدام با موجی از دشمنی مقابله کند.
دیدگاه تان را بنویسید