سوالی که در ایران هیچکس به سراغش نمیرود
حق فوتبال کجاست؟
آریا طاری
اگرچه نسخه سوپرلیگ اروپا پیچیده شده و قرار نیست دنیای فوتبال تورنمنتی به این نام داشته باشد اما «فلسفه» طراحی چنین رقابتی، به خودی خود قابل درک به نظر میرسد. باشگاههای فوتبال در همه دنیا «سهم» واقعیشان را از درآمدهای فوتبال میخواهند. این موضوع اما در ایران از سالها قبل به فراموشی سپرده شده است. اینجا هیچکس در جستوجوی حق واقعی فوتبال ایران نیست. باشگاهها هم چه قبل از ظهور کرونا و چه پس از رخنمایی این ویروس منحوس، در زمینه درآمدزایی روی عدد «صفر» متوقف شدهاند.
چرا باشگاههای اروپایی ناگهان تصمیم گرفتند علیه یوفا طغیان کنند؟ پاسخ این سوال اصلا سخت نیست. آنها دست به چنین کاری زدند، چون اعتقاد داشتند یوفا بخش مهمی از درآمدهای فوتبال را مصادره میکند و سهم کمی را در اختیار آنها قرار میدهد. آیا در فوتبال ایران هم باشگاهی داریم که روی توزیع ناعادلانه درآمدهای فوتبال حساس باشد؟ طبیعتا نه. چراکه در فوتبال ایران قاطب باشگاهها به صورت کاملا دولتی اداره میشوند و میزان درآمد و هزینه برایشان چندان مهم به نظر نمیرسد. 12 باشگاهی که روبهروی یوفا ایستادند و نهایت تلاششان را برای مستقل شدن به خرج دادند، اصلا باشگاههای کمدرآمدی به شمار نمیروند. آنها مبلغ فوقالعاده زیادی از حق پخش تلویزیونی و همچنین قراردادهای مختلف اسپانسری کسب میکنند اما به خاطر از دست دادن فرصت بلیتفروشی در کرونا، با مشکلات عدیده مالی روبهرو شدهاند. در فوتبال ایران اما عملا چنین جوی وجود ندارد. اینجا وضعیت درآمد تیمهای مختلف فوتبال آنقدر ناامیدکننده به نظر میرسد که کرونا عملا کوچکترین تاثیری در وضعیت فوتبال نداشته است. این حالی است که فوتبال به آن دچار شده و توان خارج شدن از آن را ندارد. این وضعیتی است که دیگر همه به آن عادت کردهایم و حتی سوالی را هم در مورد آن به زبان نمیآوریم. باشگاههای فوتبال ایران، جزو معدود باشگاههای فوتبال در تمام جهان به شمار میروند که در ماجرای ویروس کرونا، دچار صدمه چندان بزرگی نشدهاند. چراکه آنها اساسا قبل از این ویروس هم با پدیدهای به نام «درآمدزایی» اخت نبودند. در حقیقت سفرهای که از قبل خالی باشد، دیگر بحرانهای اقتصادی بزرگ را به صورت تمام و کمال لمس نمیکند. به بیان ریاضی، شما دیگر نمیتوانید از عدد «صفر» چیز بیشتری بردارید! قبل از آنکه همهگیری شوم کووید 19 کلید بخورد و همه دنیا را درگیر خودش کند، باشگاههای وطنی عملا از محل فروش پیراهنها سود خاصی کسب نمیکردند. آنها حتی سالانه رقمی را هم برای تولید پیراهنهایشان میپرداختند! با توجه به نوع امضای قراردادهای مختلف هم، از راه فروش بازیکنها چیز خاصی گیر باشگاههای ایرانی نمیآمد. در همین چند سال گذشته، انبوهی از ستارههای درخشان بدون پرداخت حتی یک دلار به باشگاههای ایرانی، تیمشان را به مقصد یک تیم خارجی ترک کردهاند. عملا چیز خاصی به نام «حق پخش» هم در فوتبال ایران وجود ندارد که باشگاههای داخل ایران با استفاده از بحران کرونا، خواهان افزایش قیمت آن باشند. چه قبل و چه بعد از ورود کرونا به کشور، درآمد باشگاههای ایرانی از حق پخش بازیهایشان بر بستر تلویزیون و اینترنت «هیچ» بود! اگر در این برهه خاص از تاریخ، تیمهای خارجی با بحران بزرگ کاهش درآمدهای «بلیتفروشی» روبهرو شدند، اوضاع برای تیمهای ایرانی کاملا عادی بود. چراکه قبل از آن هم بخش اعظمی از درآمد بلیت فروشی به سازمان لیگ و شرکتهای دیگر میرسید و تنها رقمی ناچیز دست باشگاهها را میگرفت. این رقم هم آنقدر نبود که حذف شدنش همه محاسبات را به هم بزند. پس تعجبی ندارد که اگر تیمهای ایرانی پس از کرونا، در معرض ورشکستگی نیستند. این ورشکستگی خیلی قبلتر اتفاق افتاده است. تعجبی ندارد اگر در لیگ قهرمانان آسیا خوب نتیجه میگیریم و حتی به فینال این تورنمنت هم میرسیم. اقتصاد فوتبال ایران آنقدر از هم پاشیده است که حتی چنین بحرانی هم آن را دستخوش تغییر نمیکند.
برای یک بار هم که شده، باید از «حق فوتبال» سوال کنیم. برای یک بار هم که شده، همه ارکان این فوتبال باید کنار هم جمع شوند و عملکرد مدیران فدراسیون و سازمان لیگ را با پرسشهای زیادی روبهرو کنند. شاید «متحد بودن» تنها چیزی است که میتواند باشگاههای ایرانی را از این وضعیت اسفبار دور کند. اگر همه در کنار هم بایستند، اگر همه تصمیم بگیرند که دوربینهای تلویزیون را به استادیومها راه ندهند، اگر همه رویکردی پرسشگرانه در خصوص مساله حق پخش داشته باشند و اگر همه در کنار هم برای درآمدزایی تلاش کنند، شاید شیوه باشگاهداری در فوتبال ایران هم دستخوش تغییر شود. این موضوعی نیست که تنها یک یا دو تیم بتوانند به آن خاتمه بدهند. این موضوعی است که همه اهالی فوتبال ایران باید برای تغییرش صف بکشند. یک باشگاه پویا، در چنین شرایط نگرانکنندهای میایستد تا به موجی از بحرانها غلبه کند. باشگاههای ایرانی اما مدتهاست که عملا اعتراضی به وضع موجود ندارند. چراکه اولین قدم برای اعتراض به وضعیت موجود در نگاه اول، «زنده بودن» است!
دیدگاه تان را بنویسید