تو هنوز در خاطراتمان میخندی...
افسانههای هزار و یک تکل
باورش سخت است. اصلا باورش محال است که به فاصله یک هفته، دو نفر از بشاشترین چهرههای فوتبال ایران را به همین سادگی از دست دادهایم. باورش مرگبار است که مهرداد میناوند و علی انصاریان، خندههای معروفشان را برداشتهاند و از اینجا رفتهاند. باورش کشنده است که حالا دیگر باید برای آنها از عبارتهایی مثل مرحوم و زندهیاد استفاده کنیم. انگار «هزار سال» از همین دربی آخر که این دو نفر دربارهاش حرف میزدند گذشته است. انگار هزار سال از روزی گذشته که تصور میکردیم زور کرونای لعنتی، به فوتبال نمیرسد. کرونا بدجوری حریف فوتبال، حریف ما و حریف امیدواریمان شده است.
آریا رهنورد
اگر همه چیز «طبق برنامه» پیش میرفت، علی انصاریان باید همین هفته در «سینمای رسانه» در جلسه پرسش و پاسخ فیلم جدیدش «رمانتیسم عماد و طوبا» حاضر میشد و به سوالهای خبرنگاران در این خصوص پاسخ میداد. حالا اما به جای عماد و طوبا، همه از «علی و مهرداد» حرف میزنند. از دو ستارهای که برای همیشه خاموش شدهاند. علی در جلسه پرسش و پاسخ فیلم، حاضر نبود. آن موقع، علی حتی «زنده» هم نبود و تابلویی به یادگار از او در این جلسه قرار داده بودند. این جلسه اتفاقا با یک دقیقه سکوت هم آغاز شد اما بهتر بود اگر در واکنش به همه این تلخی فزاینده، جشنواره را لغو میکردند و کمی هم به «کادر درمان» احترام میگذاشتند. برای یک لحظه تصور کنید که بچههای مردم دارند روی دستشان پرپر میشوند، آنوقت بعضیها سرگرم رژه رفتن در کاخ جشنواره و ژست گرفتن برای دوربینها هستند. آقایان دوربینی، حتی ماسک هم به صورت نمیزنند و مشغول روبوسی با هم میشوند اما به محض اینکه پای یک دقیقه سکوت وسط میآید، خودشان را در صف جلویی قرار میدهند. هر اتفاقی که از این پس رخ بدهد، علی و مهرداد دیگر به زندگی برنخواهند گشت. حتی اگر کرونا کولهبار منحوسش را جمع کند و برود، فوتبال ایران دیگر مثل سابق نخواهد شد. تحمل بار این همه مصیبت در یک زمان کوتاه، حقیقتا دشوار است. تنها چند روز پس از غم عمیق مهرداد، ما چهرهای را از دست دادیم که تازه در ابتدای یک راه هیجانانگیز در زندگیاش بود. کسی که میخواست یک روز فاتح سیمرغ بلورین جشنواره فجر شود اما بهترین نقشاش را در این وداع غیرمنتظره بازی کرد. عمر کوتاه علی، حتی به دیدن فیلمهایش هم قد نداد. ما اما تصاویر بسیار زیادی برای مرور کردن دوران درخشان او داریم. از جنگندگی همیشگیاش توی زمین تا لبخندهای قطعنشدنیاش بیرون زمین.
تنها چند روز پس از غم عمیق مهرداد، ما چهرهای را از دست دادیم که تازه در ابتدای یک راه هیجانانگیز در زندگیاش بود. کسی که میخواست یک روز فاتح سیمرغ بلورین جشنواره فجر شود اما بهترین نقشاش را در این وداع غیرمنتظره بازی کرد
علی انصاریان را با ویژگی فراموشنشدنیاش به یاد خواهیم آورد. اول، آن لبخندهای دلچسبی که به سرعت به دیگران سرایت میکردند. کافی بود علی توی یک جمع نشسته باشد، آنوقت تنها پس از چند دقیقه همه آدمهای آن جمع بیاختیار شروع به خندیدن میکردند. دومین ویژگی مهم علی، شرافت حرفهایاش بود. برای او اهمیتی نداشت که برای چه تیمی فوتبال بازی میکند. او در هر صورت اوج تعهد و تلاش را در زمین به نمایش میگذاشت. همه میدانستند که «علی انصار» از بچگی طرفدار پرسپولیس بوده اما او حتی وقتی به استقلال ملحق شد هم بارها سرش را برای این تیم جلوی توپ گذاشت. او آنقدر در پرسپولیس درخشیده بود و برای تیم موردعلاقهاش «بخیه» خورده بود که حتی وقتی مستقیما به تیم رقیب ملحق شد، باز هم محبوبیتش را روی سکوهای سرخ از دست نداد. در تاریخ فوتبال، کمتر فوتبالیستی داشتهایم که تصمیمی تا این حد انتحاری بگیرد اما به جای فحش خوردن از سکوها و تبدیل شدن به یک مهره سوخته، در بین هواداران هر دو باشگاه، محبوب باشد. علی انصاریان از این نظر، یک استثنای بزرگ برای فوتبال ایران بود. سومین ویژگی مهم علی، در محبوبیت امروزش تاثیر زیادی دارد. اینکه او همیشه کنار مادرش ایستاده و هوای او را داشته است. اینکه بارها مادرش را بزرگترین عشق زندگیاش دانسته و این جمله را در عمل هم اثبات کرده بود. برخلاف خیلی از چهرههای سرشناسی که با اولین جرقههای شهرت، خانواده را برای همیشه به فراموشی میسپارند، علیانصار سمبل خانوادهدوستی به شمار میرفت. یک چهره خاص که همه چیزهایی که برای عرضه داشت، متعلق به خودش بودند. بی آنکه بخواهد ادای کس دیگری را دربیاورد و نقش دیگری را بازی کند. او میتوانست برای سالها بماند و زندگی کند اما هیچوقت راهروهای بیمارستان فرهیختگان را ترک نکرد.
تصاویر غمانگیز از مراسم خاکسپاری علی انصاریان، تصاویر ویرانکننده از مادر او و قابهای اشکبار از ستارههای فوتبال ایران، به روشنی نشان میدهد که نبرد با کرونا برای ما به کدام مرحله رسیده است. اگر حضور در «استودیوی» لایو اینستاگرامی باشگاه پرسپولیس تا این حد دردسرساز بوده، باید در همه این لایوها یک بازنگری بزرگ صورت بگیرد. تا اینجا همه پروتکلهای مهم بهداشتی با نوعی «سهلانگاری» همراه شدهاند. حتی افرادی که با کرونا درگیر میشوند هم به جای مراجعه به بیمارستان، دست به خوددرمانی میزنند. تکرار این سهلانگاری، میتواند جان جوانهای دیگری را هم بگیرد. این خوشخیالی را تمام کنید رفقا. دست از همه این سهلانگاریها بردارید.
دیدگاه تان را بنویسید