همه گافهای بزرگ مالک تراکتور
کرونا بد است، برای همسایه!
آریا طاری
چرا مالکهای خصوصی در فوتبال ایران معمولا آدمهای عجیب و غریبی هستند؟ پاسخ دادن به این سوال خیلی هم سخت به نظر نمیرسد. همه جای دنیا مالکهای تیمهای فوتبال از این راه به درآمد قابل توجهی میرسند اما در فوتبال ایران اساسا راهی برای درآمدزایی مهیا نیست. در نتیجه هیچ بیزینسمنی با یک حساب سرانگشتی ریاضی، به حضور در این فوتبال علاقهمند نمیشود مگر آن که به دنبال شهرت، محبوبیت، اعتبار و چیزهای دیگری باشد. مورد محمدرضا زنوزی و باشگاه تراکتور، شاید عجیبترین مورد مالکیتی ممکن در فوتبال ایران باشد. مردی که حتی در ایران نیست اما هر روز یک حاشیه تازه برای این فوتبال به راه میاندازد.
فاجعه 14 میلیاردی
یکی از گرانقیمتترین خریدهای تراکتور در دوران مالکیت زنوزی، کوین کنستانت بوده است. بازیکنی که با سابقه بازی در میلان، راهی تراکتور شد و امضای قرارداد با او را حسابی در بوق و کرنا کردند. خیلی زود مشخص شد این فوتبالیست مشکل قلبی دارد و نمیتواند برای تیم به میدان برود اما از آنجایی که در یک گاف وحشتناک قرارداد کنستانت زودتر از نهاییشدن تست پزشکی بسته شده بود، باشگاه نمیتوانست به صورت یکطرفه به همکاری با این بازیکن پایان بدهد. کنستانت درست مثل یک توریست، خیلی شیک و مجلسی به ایران آمد و حتی بدون یک بازی در ترکیب تراکتور، توانست شکایتی 14 میلیاردی علیه این باشگاه را روی میز بگذارد و پرونده را هم ببرد. زنوزی پس از شکست در این پرونده، طبق معمول مشغول سرزنش دیگران شد و از شکستهای «عمدی» ایران در دادگاههای فیفا صحبت کرد. چنین ادعایی حتی اگر درست بود، جلوی یک ضرر بزرگ در باشگاه را نمیگرفت.
اتهام بدون عذرخواهی
یکی از بزرگترین اشتباههای استراتژیک زنوزی، اواخر لیگ برتر هجدهم اتفاق افتاد. جایی که او فقط پنج هفته قبل از پایان فصل، محسن فروزان را به اتهام عجیب «شرطبندی» از ترکیب تیم خارج کرد و حتی با شکایت، کار این گلر را به زندان رساند. جرم فروزان از نگاه مالک تراکتور، خوردن چند گل بد در جدال با سپیدرود رشت بود. به هر حال فروزان مدتها از فوتبال دور شد اما در تمام مدت هیچکس نتوانست ارتباطش را با شرطبندی اثبات کند. جالب اینکه زنوزی پس از تبرئه کامل فروزان در دادگاه، یک عذرخواهی خشک و خالی از این بازیکن انجام نداد و حاضر نشد مسئولیتش را در این مورد بپذیرد.
خط روی خط شده برادر!
یکی دیگر از جنجالهای زنوزی وقتی شکل گرفت که او یک اظهارنظر عجیب، علیه عباس عراقچی انجام داد. زنوزی مدعی شد عراقچی که از اعضای شاخص تیم مذاکرهکننده هستهای ایران بوده، برای انتقال رشید مظاهری به یکی از تیمهای تهرانی با باشگاه تراکتور تماس گرفته و رسما برای این انتقال اقدام کرده است. خیلی زود این ماجرا تکذیب شد و از آنجایی که این بار برخلاف پرونده فروزان به جای یک فوتبالیست عادی پای یک مقام دولتی وسط بود، زنوزی چارهای به جز پذیرفتن مسئولیت و عذرخواهی نداشت. او به خاطر این ادعا از خانواده عراقچی عذرخواهی کرد اما درست مثل همیشه کمیته انضباطی فوتبال با این مالک کاری نداشت.
دوگانگی در برابر کرونا
وقتی موج انتشار ویروس کرونا اوج گرفت، زنوزی سرسختترین مخالف برگزاری ادامه رقابتهای لیگ نوزدهم بود. با این حال وقتی تیم او به فینال جام حذفی صعود کرد، دیگر کوچکترین مخالفتی برای برگزاری بازیها در او دیده نمیشد. جالب اینکه تراکتوریها تا آخرین ثانیه هم اصرار میکردند که دیگران «نمیگذارند» جام بگیرند اما بالاخره جام را به تبریز بردند! همان مالکی که دائما از خطرات کرونا حرف میزد، بدون کوچکترین پروتکلی در جشن قهرمانی حاضر شد. جالب اینکه همزمان با اصرار زنوزی به لزوم تعطیلی رقابتهای فوتبال، سایر فعالیتهای تجاری و خطوط هواپیمایی او همچنان به کارشان ادامه میدهند. ظاهرا برای این مالک جان فوتبالیستها به مراتب مهمتر از سایر کارمندانش بود.
جام فلزی مهم است یا نه؟
بیاهمیت بودن «جامهای فلزی» اساسا یکی از فلسفههای کاری زنوزی در تبریز به شمار میرود. این نگاه حتی به گزارشگر تلویزیونی تبریز هم سرایت کرده است. با این حال زنوزی توضیح نداده که اگر جامهای فلزی مهم نیستند، چرا دست پدرش را گرفته و در اوج کرونا او را برای جشن گرفتن روی سکوی قهرمانی برده است؟ زنوزی و اطرافیان پس از بردن جام حذفی چنان خوشحالی میکردند که انگار فاتح سه دوره متوالی از جام جهانی شدهاند. صحبتهای آنها در مورد جام گرفتن اصلا با واکنشهایشان در مورد جام گرفتن مطابقت ندارد!
آدیداس مرند
مالک باشگاه تراکتور مدتها در مورد همکاری با برند مطرح آدیداس فخر فروخت تا اینکه بالاخره یکی از مربیان سابقش، زیر و بم این ماجرا را برملا کرد. آنطور که علیرضا منصوریان گفت، این لباسها تولید آدیداس نیستند و در تبریز و مرند تولید میشوند. البته دوستان باشگاه تراکتور زحمت میکشند و در نهایت یک لوگو روی لباسها میزنند تا جنس نهایی شبیه محصول تولیدشده توسط آدیداس به نظر برسد! این هم یک شیوه متفاوت و عجیب از باشگاهداری است.
دیدگاه تان را بنویسید