پرسپولیس و رفقای نیمهراه
به کجا چنین شتابان؟
در اینکه مدیران فعلی باشگاه پرسپولیس از الفبای اولیه مدیریت چیزی نمیدانند، تردیدی وجود ندارد. در اینکه این مدیران هرگز شایسته چنین جایگاهی نیستند و نباید بر این عرصه تکیه بزنند هم شکی نیست اما این وسط، آیا نباید انتظار داشته باشیم که بازیکنان و مربیان باشگاه هم کمی با واژه «مدارا» بیشتر آشنا شوند؟ آیا آنها نباید با تیمی که همین دو ماه دیگر باید در فینال لیگ قهرمانان آسیا حاضر شود، کمی مهربانانهتر تا کنند؟ مگر این، مهمترین فرصت برای بردن بزرگترین عنوان در همه دوران ورزشی آنها نیست؟ آیا آنها راضی هستند به قیمت یک مشت «آپشن» قرارداد، این بخت را به راحتی از دست بدهند؟
آریا رهنورد
اوضاع این روزهای پرسپولیس، اصلا شبیه تیمی نیست که در هر چهار فصل گذشته، قهرمان لیگ برتر بوده است. اوضاع این روزهای پرسپولیس، حتی شبیه باشگاهی نیست که باید به زودی در مهمترین و حساسترین مسابقه فوتبال باشگاهی در قاره آسیا شرکت کند و شانسش را برای تبدیل شدن به نماینده آسیا در جام باشگاههای جهان محک بزند. باشگاهی که به شیوه «محلی» اداره شود، نباید هم اوضاع بهتری داشته باشد. قبلا بارها به قصور اعضای کادر مدیریتی پرسپولیس پرداختهایم. قبلا بارها نوشتهایم که آنها با مناسبات عقلانی به این سمتها نرسیدهاند و در این موقعیت، کاملا «اشتباهی» به نظر میرسند. با این حال نباید فراموش کنیم که بخشی از وضعیت ناامیدکننده این روزهای پرسپولیس، مستقیما به رفتار بازیکنان این باشگاه نیز مربوط میشود. آنها که به خاطر آپشنهای قرارداد، حاضر به تمرین با باشگاهشان نیستند اما وقتی صحبت از غیرت و تعصب میشود، به عنوان نفر اول توی صف میایستند و برای دوربینها، ژست میگیرند. هیچکس انتظار ندارد یک فوتبالیست در شرایط اقتصادی این روزهای جامعه، از چند صد میلیون و شاید چند میلیارد پول به سادگی عبور کند. هیچکس انتظار ندارد که آنها طلبکاریشان را ببخشند و با رقمهایی پایین برای تیم به میدان بروند اما باور کنید کمی مدارا هم اصلا جای دوری نمیرود. در فهرست بازیکنانی که حاضر به تمرین با پرسپولیس نیستند، نامهای عجیبی به چشم میخورد. امید عالیشاه که در فهرست مازاد کالدرون قرار داشت و قاعدتا در صورت ماندن این مربی باید تیم را ترک میکرد، به لطف حضور یحیی شانس دوبارهای در پرسپولیس به دست آورد اما حالا زیر نظر همین مربی، تمرین نمیکند. کمال کامیابینیا که باشگاه برای مدتها معطل ماجراهای کتف او بود و برایش صبر کرد، خودش را به تمرین پرسپولیس نمیرساند. حتی سیدجلال حسینی هم که کاپیتان و بزرگتر تیم است، در حوالی تمرینها آفتابی نمیشود. چقدر تلخ که این وسط، باشگاهی مثل پرسپولیس به فوتبالیستهای بامعرفتی مثل محمد انصاری پشت میکند تا به بازیکنان بیمعرفتش بال و پر بیشتری بدهد. چقدر تلخ که در فوتبال ایران، اولویتها اینچنین وارونه شدهاند.
نباید فراموش کنیم که بخشی از وضعیت ناامیدکننده این روزهای پرسپولیس، مستقیما به رفتار بازیکنان این باشگاه نیز مربوط میشود. آنها که به خاطر آپشنهای قرارداد، حاضر به تمرین با باشگاهشان نیستند اما وقتی صحبت از غیرت و تعصب میشود، به عنوان نفر اول توی صف میایستند و برای دوربینها، ژست میگیرند
این موضوع مهم را هم توجه کنید که ماجرای نارضایتی پرسپولیسیها نه رقم قرارداد، بلکه «آپشن»های قرارداد است. یعنی آنها تا امروز مبلغ قراردادشان را از باشگاه گرفتهاند و حالا به دنبال یک رقم اضافه هستند. هیچکس نمیتواند ادعا کند که این رقم، حق آنها نیست اما کاش این نفرات دیگر در آینده به لوگوی پرسپولیس بوسه نزنند و ادای فوتبالیستهای متعصب را درنیاورند. فوتبالیست اگر متعصب باشد، در چنین شرایطی هرگز خودش را به تیم ترجیح نمیدهد و باشگاه را درست قبل از شروع یک فصل جدید تنها نمیگذارد. فوتبالیست اگر متعصب باشد، هرگز کاری نمیکند که تیم قهرمان لیگ با 11 نفر به تمرین برود. ماجرای پاداشها و آپشنها دیگر رفته رفته در فوتبال ایران به یک بحران بزرگ و حلنشدنی تبدیل شده است. تصور کنید تیم ملی توانسته خودش را به جام جهانی برساند و یک رقم هنگفت برای توسعه فوتبال از فیفا دریافت کند. آنوقت سرمربی تیم ملی به راحتی 20 درصد از این رقم را در جیب مبارک فرو میبرد و بقیه پاداش هم بین مترجم، ماساژور، پسرخوانده(!) و بازیکنان تیم تقسیم میشود. در حقیقت از این پاداش، حتی یک ریال هم برای توسعه فوتبال نمیماند. اصلا چرا راه دور برویم. همین پرسپولیس پس از رسیدن به فینال سال 2018 لیگ قهرمانان، دو میلیون دلار پاداش گرفت و رقمی را به دست آورد که میتوانست مشکلات مالی درازمدت تیم را حل کند اما در عمل، پاداش بین نفرات تیم تقسیم شد تا مشکلات باشگاه همچنان به قوت خودشان باقی باشند.
جداییطلبهای پرسپولیس، در جستوجوی چه چیزی هستند؟ آنها میخواهند به چه چیزی برسند که رسیدن به آن در نیمفصل ممکن نیست؟ آنها میتوانند در مهمترین مسابقه فوتبال باشگاهی در قاره آسیا شرکت کنند و بعد، تصمیم به ترک پرسپولیس با یک قرارداد مالی بهتر بگیرند. آنها میتوانند در قهرمانی آسیا سهم داشته باشند و سپس، تصمیمشان برای جدایی را عملی کنند. قرارداد بعدی آنها هر چقدر هم که باشد، ارزش از دست دادن این فرصت تاریخی را ندارد. این پول، بعدها به یک پشیمانی بزرگ برای آنها تبدیل خواهد شد. پرسپولیس به تنها بودن در حساسترین نبردهای تاریخش عادت کرده اما کاش این بار شجاع، بشار و دیگران، به همین راحتی در رل رفیق نیمهراه باشگاه فرو نروند.
دیدگاه تان را بنویسید