نویدکیا و پیرلو، آنها چقدر شبیه به هم هستند؟
عشاق عمق در نقش تازه
هوش. این اولین خصیصهای است که در مورد آنها به یاد میآوریم. در مورد دو هافبک که پس از هر مسابقه به جای تجربه دردهای عضلانی، بیشتر با «سردرد» روبهرو بودند. دو ستاره که خوب فکر میکنند و نقشههایشان را به بهترین شکل در زمین به اجرا درمیآورند. عشاق پاسهای عمقی، حالا در دو نقطه مختلف دنیا مربیگری را کلید زدهاند. خیلیها هم در فوتبال ایران، مربیگری محرم را با ماجرای پیرلو و باشگاه یوونتوس مقایسه میکنند. شباهتها اتفاقا پرشمار هستند و حالا باید منتظر ماند و دید که در فصل تازه، چه چیزی در انتظار این دو مربی جوان و جذاب خواهد بود.
آریا طاری
اگر به محرم نویدکیا و آندرهآ پیرلو نگاه کنید، شباهتهای زیادی را در موقعیت امروزی آنها میبینید. این شباهتها به این معنا نیستند که این دو بازیکن را در یک سطح با هم مقایسه خواهیم کرد. طبیعتا پیرلو یکی از بهترین هافبکهای تاریخ فوتبال بوده و با هیچ بازیکنی در فوتبال ایران قابل مقایسه نیست اما در مقیاس فوتبال خودمان، نمیتوانیم چشمها را به استعداد ذاتی محرم نویدکیا ببندیم. پیرلو و محرم هر دو در کشور خودشان، ستارههای درخشانی بودند. هر دو نفر هم در تیمهای فعلیشان، محبوبیت بیسابقهای داشتند. هواداران یووه در این سالها، شیفته آندرهآ شدهاند و هواداران سپاهان نیز حداقل در دو دهه اخیر، هیچ فوتبالیستی را بیشتر از نویدکیا دوست نداشتهاند. محبوبیت محرم در اصفهان به حدی بود که حتی اگر او با یک مربی در باشگاه دچار اختلاف میشد، طرفداران سپاهان بدون شک و تردید طرف او را میگرفتند. شباهت دیگر محرم و پیرلو، این است که هر دو در باشگاهی که امروز سرمربیاش هستند، موفقیتهای پرشماری را در قامت بازیکن به دست آوردهاند. آنچه مسیر این دو نفر را بیشتر شبیه به هم میکند، نحوه ورودشان به مسئولیت سرمربیگری است. آنها هیچ تجربهای را به عنوان دستیار نداشتهاند و اساسا تا همین چند ماه قبل، هیچکس تصور نمیکرد که ناگهان به عنوان سرمربی انتخاب شوند. سرنوشت این دو نفر، به دست دو مربی پیشین در یووه و سپاهان تعیین شد. قرار بود پیرلو سرمربی تیم جوانان یووه شود اما ناکامی اروپایی ساری، باشگاه را به سمت یک انتخاب جاهطلبانهتر سوق داد. در اصفهان هم تصور میشد امیر قلعهنویی حداقل برای یک سال دیگر سرمربی سپاهان خواهد بود اما شکستهای ژنرال در اواخر فصل، محرم را به یک موقعیت بسیار ویژه رساند. اولین محکهای جدی او در این جایگاه، خیلی زود در لیگ قهرمانان آسیا شکل خواهد گرفت. سپاهان حداقل نسبت به سه نماینده دیگر فوتبال ایران، شرایط ایدهآلتری برای عبور از مرحله گروهی لیگ قهرمانان دارد.
قرار بود پیرلو، سرمربی تیم جوانان یووه شود؛ اما ناکامی اروپایی ساری، باشگاه را به سمت یک انتخاب جاهطلبانهتر سوق داد. در اصفهان هم تصور میشد امیر قلعهنویی حداقل برای یک سال دیگر سرمربی سپاهان خواهد بود، اما شکستهای ژنرال در اواخر فصل، محرم را به یک موقعیت بسیار ویژه رساند
بین این دو نفر، تفاوتهای بزرگی هم دیده میشود که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. اول اینکه پیرلو با مربیان بسیار بزرگی در دنیای فوتبال کار کرده است. او تجربه بازی برای چهرههایی مثل کارلتو، آنتونیو کونته و مکس الگری را داشته که هر کدامشان، مغزهای تاکتیکی فوتبال اروپا به شمار میروند. محرم اما تجربه کار کردن با مربیانی در این سطح را نداشته است. شاید بتوان از لوکا بوناچیچ یا زلاتکو کرانچار به عنوان بهترین مربیهای محرم در سالهای بازی برای سپاهان نام برد که هر دو مربیان خوبی هستند اما هیچکدام به لحاظ تاکتیکی، استثنایی نبودهاند. تفاوت مهم دیگر به کاراکتر این دو نفر برمیگردد. پیرلو همیشه یک شخصیت آرام و سازگار داشته و در دوران فوتبالش به ندرت با مربیان و مدیران مختلف درگیر شده اما محرم اصلا اینچنین نبوده و بارها اختلاف نظرش با دیگران را عیان کرده است. راضی نگه داشتن نویدکیا، همیشه بسیار سخت بوده است. چراکه او همواره تندترین برخوردها را مقابل سادهترین جرقهها از خودش نشان میداد. موضوع مهم دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که پیرلو سرمربی تیم «قهرمان» لیگ ایتالیا شده است. تیمی که در 9 سال اخیر همواره در صدر جدول سری آ بوده و مسیر موفقیتش حداقل در این لیگ کاملا هموار به نظر میرسد. محرم اما باید روی نیمکت تیمی بنشیند که از آخرین قهرمانیاش در لیگ برتر ایران، پنج سال سپری شده و در این پنج سال، نتوانسته نتایج دلخواهش را به دست بیاورد.
اگر حتی یک فریم ساده از دوران بازی در این دو نفر را در ذهن مرور کنیم، به یاد میآوریم که آنها چقدر شیفته پاسهای با ریسک بالا بودند. آنها عادت داشتند خطر کنند و احتمال لو رفتن توپ را به جان بخرند تا یک موقعیت ایدهآل برای همتیمیها بسازند. نویدکیا و پیرلو، حالا هم مرتکب یک ریسک بسیار بزرگ شدهاند و خیلی سفت و سخت، به اولین پیشنهاد جدی همکاری چسبیدهاند. آن هم بدون اینکه تجربهای به عنوان کمک مربی داشتهاند. اگر این ایده موفق شود، هر دو نفر سالها جلو افتادهاند و به راحتی در مسیر تبدیل شدن به مربیان بزرگ و پرآوازه قرار گرفتهاند اما اگر این تجربه به شکست بینجامد، این دو نفر خیلی زود با یک سرعتگیر بزرگ مواجه میشوند. مانعی که شاید در ادامه راه آنها به عنوان سرمربی، تردیدهای زیادی ایجاد کند. آنها اهل پروژههای بیدردسر نیستند و اولین انتخابشان، همه چیز را در مورد این دو نفر تعریف میکند.
دیدگاه تان را بنویسید