چرا استقلال به رویای بزرگش نرسید
مرگ تدریجی یک رویا!
آریا طاری
وقتی ششمین پیروزی متوالی فصل استقلال روبهروی نساجی در قائمشهر به دست آمد، هواداران این باشگاه هیچ سرنوشتی را به جز قهرمانی برای تیمشان متصور نبودند. وقتی آبیها با کنار زدن شهرخودرو در تهران به صدر جدول لیگ رسیدند، به راحتی میشد از این باشگاه به عنوان مدعی شماره یک قهرمانی نام برد اما همین تیم در 10 مسابقه بعد از آن نبرد، فقط سه بار برنده بوده است. فاصله بسیار زیاد با صدر جدول، پرونده قهرمانی استقلال در این فصل را هم بسته است. قهرمانی، رویای بزرگی برای آبیها بود که در لیگ نوزدهم نیز، به حقیقت تبدیل نشد. با این حال این فصل، هنوز برای فرهاد و پسرها به پایان نرسیده است.
استراما؛ ماجرای ناتمام
چرا تیمی که در مسیر یک موفقیت بزرگ قرار داشت، اینچنین از ریل خارج شد؟ اولین پاسخ به این سوال را باید در ماجرای جدایی مرد ایتالیایی جستوجو کرد. البته که ماندن آندرهآ نیز تضمین دقیقی بر قهرمانی این فصل آبیها نبود اما تردیدی وجود نداشت که تیم او، در مسیر درستی قرار گرفته است. قبل از جدایی استراما، استقلال در هشت مسابقه متوالی لیگ برتر هفت پیروزی و یک تساوی را تجربه کرده بود. آنها تراکتور و شهرخودرو را به عنوان مدعیان جدی کنار زدند و یک نمایش درخشان را روبهروی سپاهان در نقشجهان پشت سر گذاشتند. همه چیز آماده به نظر میرسید تا این تیم دوباره روی سکوی اول لیگ برتر برود و پس از چندین سال، حسرت بزرگ قهرمان نشدن را به فراموشی بسپارد اما داستان استراما و استقلال، ناتمام ماند. بدقولیهای ادامهدار مدیران باشگاه، موجب ترک ناگهانی ایران از سوی این مربی شد و در ادامه نیز تلاشها برای بازگرداندن او، به اندازه کافی مصرانه نبود. شاید اگر این جدایی غیرمنتظره اتفاق نمیافتاد، استقلال حالا جایگاه دیگری در جدول داشت اما این تیم بزرگترین زخم ممکن را از جدایی مرد ایتالیایی خورد. زخمی که درمان شدنش و التیام یافتنش به زمان بسیار زیادی نیاز خواهد داشت.
وصلههای ناجور
در کنار جدایی مرد ایتالیایی، مدیران باشگاه نیز عامل دیگری در فاصله گرفتن استقلال از جام قهرمانی بودند. وزارت ورزش انتخابهای ناامیدکنندهای برای استقلال انجام داد و تا حدودی واضح بود که هیچ باشگاهی با این مدل مدیریت، به موفقیت دست پیدا نمیکند. فتحی و تیمش در درجه اول، نشانههای عصبانیت و ناراحتی استراماچونی را نادیده گرفتند. این سهل انگاری بزرگ برای استقلال بسیار گران تمام شد. پس از آن، نوبت به خلیلزاده رسید تا خودی نشان بدهد. مردی که هرگز در قوارههای مدیریت یک باشگاه فوتبال نبود و اصلا تجربهای در این زمینه نداشت. انتخاب فتحا...زاده دیگر یک شاهکار تمامعیار بود. یک شاهکار که استقلال را حداقل یک دهه به عقب برد. پس از همه این ماجراها، نوبت به سعادتمند رسید که وعدههای عجیب و غریبی به هواداران باشگاه بدهد. وعدههایی که تا امروز به هیچ وجه رنگ حقیقت نگرفتهاند. او همان مدیری است که حتی نمیداند خرید بلیتهای اضافه در پرواز، تصمیم کاملا اشتباهی است. چراکه اگر این افراد به پرواز نرسند، بلیتها باطل میشوند و شرکت هواپیمایی بلیتها را به افراد رزرو میفروشد. همین اشتباه محاسباتی آقای مدیر، آن پرواز فاجعهبار را برای استقلالیها به مقصد اهواز رقم زد. پروازی که در نهایت موجب اوجگیری سونامی کرونا در این باشگاه شد. همین قدر تلخ و همین قدر ناامیدکننده. این خلاصه رفتار مدیری است که میخواست استقلال را در حد رئال مادرید و بارسا اداره کند.
پایی که جا ماند
استقلال از مصدومیتها نیز کم ضربه نخورد. آنها آنقدر ستاره نداشتند که با آسیبدیدگی چند مهره کلیدی کنار بیایند. وقتی شیخ دیاباته مصدوم شد، بخشی از قدرت هجومی تیم از دست رفت و وقتی مهدی قائدی آسیب دید، آبیها سرعت هجومیشان را از دست دادند. این تیم به چند ستاره خاص وابستگی زیادی داشت و با آسیب دیدن آنها، دیگر نتوانست مثل گذشته در حمله زهردار باشد. شاید اگر دو سفر به امارات و قطر در یک بازه زمانی کوتاه برای دو بازی آسیایی در پلیآف نبود، این آسیبدیدگیها کمتر برای تیم اتفاق میافتادند.
تیم «بزنگاه» نبودن
مشکل دیگر استقلال مجیدی، این است که آنها تیم بزنگاههای حساس و تعیینکننده نیستند. آنها باید بیشتر روی خودشان کار کنند تا در بازیهای نزدیک، همه امتیازها را به دست بیاورند. این درست همان هنری است که پرسپولیس یحیی دارد. آنها وقتی خوب بازی نمیکنند هم برنده میشوند اما استقلال، به اندازه کافی فرصتطلب نیست. این تیم میتوانست در دربی برنده باشد اما با وجود یک نمایش خوب، پیروزیاش را در آخرین لحظهها از دست داد. این تیم میتوانست گلگهر سیرجان را ببرد اما با فرصتسوزی بازنده آن نبرد شد. این تیم میتوانست سایپا را شکست بدهد اما گل به خودی زد و این هفته نیز میتوانست تراکتور را کنار بزند اما تیر دروازه و دستان رشید مظاهری، جلوی این اتفاق را گرفتند.
این پایان ماجرا نیست
شاید داستان قهرمانی دیگر تمام شده اما استقلال، هنوز کارهایی برای انجام دادن در این فصل دارد. فرهاد در وعدههایش از گرفتن سهمیه، بردن جام حذفی و صعود به مرحله بعدی لیگ قهرمانان حرف زده است. اگر همه این اتفاقها با هم رخ بدهند، این فصل برای آبیها نجات پیدا کرده اما حقیقت آن است که طرفداران این باشگاه بیشتر از هر چیزی، در انتظار بردن لیگ هستند. جامی که آخرین بار در لیگ دوازدهم برای این تیم به دست آمد و در این چند سال قهرمانیاش همواره در تسخیر رقیب سنتی بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید