در باشگاه استقلال چه خبر است؟
لباس «جعلی» سوپرمن!
مدیرعامل جدید باشگاه استقلال، کارش را با یک خروار وعده و وعید آغاز کرد. اگر او روبهروی دوربین تلویزیون، اعتراف میکرد که باشگاه در اوج بحرانهای مالی است و خروج از چنین وضعیتی به شدت دشوار به نظر میرسد و هیچکس فعلا نباید نقشههای دور و درازی در مورد این تیم داشته باشد، همه از او میپذیرفتند اما سعادتمند قولهایی به تماشاگران استقلال داد که در شرایط فعلی، بیشتر به خواب و رویا شباهت داشتند. عجله او برای پوشیدن لباس «سوپرمن» تا همینجا به ضرر کادر مدیریتی استقلال تمام شده است. چراکه ظاهرا این لباس فعلا جعلی از آب درآمده و اولین وعده بزرگ آقای مدیر، به بنبست خورده است.
پرداخت بخشی از مطالبات شیخ دیاباته و هرویه میلیچ، اولین قدم مثبت احمد سعادتمند به عنوان مدیرعامل آبیهای پایتخت بود اما خوشحالی هوادارها از شنیدن این خبر، فقط چند ساعت به طول انجامید. چراکه هم میلیچ و هم دیاباته، رسما اعلام کردند که هیچ پولی به حسابشان واریز نشده و این خبر، هرگز صحت نداشته است. آقای مدیر که ظاهرا برای وعده دادن عجله خاصی دارد، با ذوقزدگی خاصی خبر پرداخت بخشی از دستمزد دو ستاره خارجی تیم را اعلام کرده بود. حتی وبسایت رسمی باشگاه استقلال نیز این خبر را پوشش داد اما نکته جالب توجه، نقش یک «هوادار» در این پرداختیهای به سرانجام نرسیده بود. باشگاه استقلال از یک هوادار مقیم نروژ به عنوان فردی نام برد که پرداخت دستمزد دیاباته و میلیچ را پذیرفته است. این همان باشگاهی است که سعادتمند مدعی بود دیگر دستش را جلوی هوادارها دراز نمیکند و از این پس، حتی به هوادارها کمک مالی هم خواهد کرد! آقای مدیر در استودیوی برنامه زنده فوتبال برتر، مدعی شد که دوران دست دراز کردن جلوی تماشاگرها سپری شده اما در اولین تصمیم مهم مدیریتی، دستش را مقابل یک هوادار دراز کرد اما حتی از این تصمیم نیز، نتیجه نگرفت و نتوانست بخشی از طلب شیخ و میلیچ را پرداخت کند. این حجم از تناقض میان گفتار و عملکرد سعادتمند، خیلی زود هواداران باشگاه را به نقطه اوج نگرانی رسانده است. ظاهرا به جز خود آقای مدیر، همه از مشکلات بزرگ استقلال اطلاع دارند. این تیم از یک سو در درآمدزایی با مشکلات زیادی روبهرو شده و از سوی دیگر، باید بخش زیادی از بدهیهای خارجی را در آیندهای نزدیک تسویه کند. اینکه یک مدیر همین مسئولیت را به درستی انجام بدهد، تنها خواسته هواداران است اما سعادتمند ذهنش را درگیر مسائل دیگری کرده و از وعدههای دور و دراز برای آینده حرف میزند. آنهم در شرایطی که استقلال برای همین «امروز» مشکلات بزرگ و عمیقی دارد.
وعدههای مدیر جدید باشگاه، بازیکنان استقلال را به شدت عصبانی کرده است. در درجه اول این عصبانیت، شامل حال مهرههای خارجی تیم شده است. دیاباته و میلیچ، امیدوار بودند که این هفته، بخشی از مطالباتشان را دریافت کنند اما این موضوع حالا برای آنها به یک ناامیدی بزرگ تبدیل شده است. فرشید اسماعیلی نیز از وضعیت فعلی، به شدت ناراضی به نظر میرسد. فرشید به عنوان یکی از مهرههای کلیدی تیم، از وعدههای بیسرانجام مدیران باشگاه به بازیکنها به شدت عصبانی شده است. اینکه باشگاه استقلال، تنها به مهرههای خارجی اهمیت میدهد و به دنبال جلب رضایت این مهرههاست، میتواند موجب چنددستگی در بین بازیکنان تیم شود. این یکی دیگر از چالشهایی است که مدیر جدید باید با آن دست و پنجه نرم کند. هیچکس نمیتواند ادعا کند که کار کردن در باشگاهی مثل استقلال، آسان است. هیچکس نمیتواند ادعا کند که آبیها، در یکی از سختترین برهههای تاریخشان قرار ندارند. هیچکس نمیتواند ادعا کند که بدهیها، نفس استقلال را نگرفتهاند. همه این صحبتها دقیق و درست است اما هیچکس هم چاقو را برای وعده دادن روی گلوی مدیر باشگاه نگذاشته و از او نخواسته تا هر روز یک قول جدید به بازیکنها و کادر فنی بدهد. در این شرایط سخت، زمزمههایی از علاقه سعادتمند به بازگرداندن استراماچونی نیز شنیده میشود. زمزمههایی که در نوع خود حیرتانگیز هستند. استقلال همین حالا، تا خرخره غرق در مشکلات مالی است و از طرفی، وزارت ورزش نیز به سرخابیها توصیه کرده که با توجه به مشکلات انتقال پول، به سراغ مربی خارجی نروند. اسم بردن از یک مربی غیرقابل دسترس برای باشگاه، بزرگترین بیاحترامی به پروژه فرهاد مجیدی در استقلال است.
سعادتمند قولهایی به تماشاگران استقلال داد که در شرایط فعلی، بیشتر به خواب و رویا شباهت دارند. عجله او برای پوشیدن لباس «سوپرمن» تا همینجا به ضرر کادر مدیریتی استقلال تمام شده است. چراکه ظاهرا این لباس فعلا جعلی از آب درآمده و اولین وعده بزرگ آقای مدیر، به بنبست خورده است
سعادتمند روزهای شلوغی را در استقلال سپری میکند. این روزهای شلوغ البته به جای جلسه با مدیران پولساز و شرکای تجاری و حامیان مالی استقلال، به جلسه با کمدینها و بازیگرهای درجه دوم تلویزیون میگذرد. معلوم نیست امثال امیر غفارمنش و امیر نوری، چطور میتوانند در بحران به استقلال کمک کنند. مدیرعامل پیشین پرسپولیس نیز، چنین رفتارهای عوامگرایانهای داشت و حتی در چند بازی روی سکوها بین هوادارها نشست اما در عمل، بخشی از بدترین قراردادهای ممکن را به پرسپولیس تحمیل کرد و هیچ تلاشی در جهت پرداخت بدهیهای تیم انجام نداد. آبیها به هیچ وجه نمیخواهند که مدیر جدید، چنین سرنوشتی داشته باشد. ملاقات هر روزه با کمدینها، شاید مقدمهای برای یک تراژدی در استقلال است.
دیدگاه تان را بنویسید