ردپای وزیر ورزش در یک انتقال بزرگ
دولت، دشمن خصوصیسازی!
بیش از حد سادهانگارانه است که تصور کنیم باشگاه شهرخودرو، «موافق» انتقال گلمحمدی به پرسپولیس بوده است. اگر آنها قصد داشتند سرمربیشان را با پول معامله کنند، قطعا چند ماه قبل دست به چنین کاری میزدند و به پیشنهاد پرسپولیس قبل از شروع لیگ نوزدهم، پاسخ منفی نمیدادند. باشگاه مشهدی این بار عملا «ناچار» شد که قید سرمربیاش را بزند و او را در اختیار پرسپولیس قرار بدهد.
این اتفاق در شرایطی رخ داد که این تیم، عملا زمان زیادی برای شروع نیمفصل دوم و البته برگزاری دیدارهای حساس پلیآف برای راهیابی به مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا ندارد. هرچقدر هم که آنها از انتقال یحیی درآمدزایی کرده باشند، باز هم در مقایسه با ضرری که از حذف احتمالی از آسیا میکنند، رقم ناچیزی به نظر میرسد. «فشار از بالا» درست همان دلیلی بود که پرونده انتقال یحیی گلمحمدی به پرسپولیس را به جریان انداخت. البته که خود این مربی هم مخالفتی با کار کردن در پرسپولیس نداشت و آماده ترک فوتبال مشهد بود اما «پیشنهاد پرسپولیس» به تنهایی نمیتوانست مشهدیها را مجاب به نوشیدن جام زهر کند. رد پای وزارت ورزش، به وضوح در این انتقال به چشم میخورد. ظاهرا وزارت ورزش با استفاده از اهرمهای فشار، هر انتخاب دیگری را برای شهرخودرو مسدود کرده تا آنها وادار شوند به هر قیمتی به انتقال سرمربیشان رضایت بدهند. این اولین بار نیست که وزارت ورزش به نفع یکی از تیمهای زیرمجموعهاش، دست به چنین کاری میزند. یک سال قبل بود که شخص وزیر با دخالت در پرونده انتقال مرتضی تبریزی به باشگاه استقلال، عملا این مهاجم را از ذوبآهن جدا کرد و شرایطی را به وجود آورد که هیچ مانعی بر سر راه این انتقال وجود نداشته باشد. این موضوع، جنگی علنی با مساله خصوصیسازی در فوتبال است. اگر باشگاههای خصوصی از حقوق اولیه برای حفظ اعضای تحت قراردادشان برخوردار نباشند، دیگر چطور میشود به خصوصیسازی در فوتبال امیدوار ماند. طبیعی است که وقتی همه تصمیمهای مهم را وزارت ورزش میگیرد، هراس بزرگی در مورد خصوصیسازی در فوتبال ایران به وجود میآید. از یک طرف باشگاههای خصوصی، گزینههای چندانی برای درآمدزایی ندارند و از سوی دیگر، دخالت دولت عملا شرایط رشد و پیشرفت را از آنها میگیرد. اگر شهرخودرو از مرحله پلیآف آسیا حذف شود، چه کسی پاسخگوی لطمهای خواهد بود که به این تیم و هوادارانش وارد شده است.
شاید اینطور به نظر برسد که پرسپولیس در این پرونده سود کرده اما آنها نیز عملا یک قربانی بزرگ دیگر در این فوتبال غیرحرفهای هستند. چراکه به نظر میرسد جدایی سرمربی آرژانتینی این باشگاه نیز با یکی از همین دستورها از بالا اتفاق افتاده است. باشگاه از یک جایی به بعد، دیگر کاملا قید بازگرداندن کالدرون را زد. وزارتیها هم پس از مطرح کردن این خواسته، چراغ سبز جذب یحیی را به پرسپولیس نشان دادهاند. همه قطعههای این پازل، خیلی راحت کنار هم جفت و جور میشوند. دولت به همین سادگی، نیمکت دو باشگاه را عوض کرد تا در جهت منافع خودش قدم بردارد. تغییراتی که فرصتهای برابر برای پیشرفت را از تیمهای کوچکتر دریغ میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید