پروژه ایرانیسازی فوتبال با جدیت دنبال میشود
نخبهکشی!
آریا طاری
«شما به سرعت در حال آماتور شدن هستید. با این وضعیت همه خارجیها فوتبال ایران را ترک میکنند». این یکی از جملات برانکو در آخرین ماههای حضورش در فوتبال ایران بود. پروفسور پس از ترک فوتبال ایران، پیشبینی کرد که گابریل کالدرون برای دریافت مطالباتش با باشگاه به مشکل میخورد. همه این پیشبینیها به حقیقت تبدیل شدند و حالا دوران همکاری مرد آرژانتینی در پرسپولیس، خیلی زود به پایان رسید. او با وجود قهرمانی نیمفصل و رقم زدن بهترین شروع یک مربی تازهوارد در فوتبال ایران، دیگر به تهران برنمیگردد. پایان کار این مربی، شاید درست همان چیزی بود که مدیران باشگاه میخواستند.
باشگاهی که بلیت «رفت» گابریل کالدرون به مقصد آرژانتین را تهیه نکرد، حالا دیگر مجبور نیست برای این مربی بلیت برگشت بگیرد. چراکه این همکاری با اعلام هر دو طرف، «رسما» به پایان رسیده است. مدیران باشگاه و سرمربی سابق سرخپوشان، هر کدام روایتهای خاص خودشان را از این ماجرا دارند. باشگاه مدعی شده که کالدرون، با شرط گذاشتن برای باشگاه حتی خواهان جدایی مدیرعامل بوده اما سرمربی تیم، تاکید دارد که مدیران پرسپولیس دست به هر کاری زدهاند تا او دیگر به این تیم برنگردد. اینکه تیم ملی، استقلال و پرسپولیس ظرف چند ماه، ملیت سرمربیشان را تغییر دادهاند و به سراغ گزینههای «داخلی» رفتهاند، نمیتواند چندان «اتفاقی» باشد. به نظر میرسد ارادهای وجود دارد که همه نیمکتهای مهم فوتبال ایران در شرایط فعلی، به گزینههای بومی سپرده شود. باشگاه پرسپولیس به شکل واضحی، تمایلی به بازگرداندن گابریل کالدرون نداشت. آنها در هفتههای پایانی حضور این مربی، احترام چندانی به او نشان ندادند و حتی هزینه تشریفات فرودگاهش را نیز پرداخت نکردند. همه میدانستند که کالدرون، دیگر افشین پیروانی را روی نیمکت نمیخواهد اما استعفای سرپرست تیم، تنها «نمایشی» بود و باشگاه هیچوقت قصد نداشت که به این خواسته سرمربی جامه عمل بپوشاند. حتی امید عالیشاه که در فهرست مازاد کالدرون قرار گرفته بود، ناگهان در پرسپولیس «محبوب» شد و به جای خروج از تمرینها، شمع تولدش را فوت کرد! در مورد بیمیلی باشگاه به بازگشت کالدرون، همین بس که سرمربی آرژانتینی پیش از ترک ایران، بارها اعلام کرد که دیگر بازیکن خارجی نمیخواهد و به جای این کار، باید دستمزد بازیکنانش پرداخت شود اما به محض خروج او از ایران، انصاریفرد و رفقا باب مذاکره با چند گزینه خارجی را باز کردند. باشگاه عملا به کالدرون فهماند که دیگر به هیچ قیمتی خواهان بازگشت او نیست و از طرفی در قرارداد، این فرصت را به وجود آورد تا مرد آرژانتینی مشکلی با فسخ یکطرفه نداشته باشد. گابریل بارها و بارها به استراماچونی کنایه زد اما متوجه شد که خودش هم نمیتواند با مدیران فوتبال ایران کنار بیاید.
آنچه به مدیران باشگاه پرسپولیس، جسارت بخشید تا تصمیمشان را در مورد کالدرون عملی کنند، بیتفاوتی هوادارها نسبت به این ماجرا بود. برخلاف استقلالیها، هواداران پرسپولیس حساسیتی در مورد مربی خارجیشان نشان ندادند و با برکناری او کنار آمدند تا باشگاه حتی «نمایش» مذاکره دوباره با کالدرون را نیز راه نیندازد. حالا چند گزینه داخلی برای نیمکت قرمزها مطرح شدهاند که شاید هیچکدامشان انتخابهای جذابی برای باشگاه نیستند. در فوتبال ایران، یک نفر مثل «ژاوی» نداریم که حتی شایعه بازگشتش به تیم سابق، هوادارها را از خود بیخود کند. «مهدی تارتار» هرگز در باشگاههای بزرگ کار نکرده و هیچکس نمیداند که در پرسپولیس، چه عملکری خواهد داشت. «یحیی گلمحمدی» در همین تیم سرمربی بوده و ثابت کرده که توانایی برخورد با مهرههای بزرگ و حفظ رختکن یک تیم پرهیاهو را ندارد. «علی دایی» در دو مقطع مختلف، روی نیمکت قرمزها نشسته و هر بار، تیم را از تاکتیکهای مدرن خالی کرده و به حواشی تن داده است. علی کریمی نیز تنها دوران کوتاهی را به عنوان سرمربی گذرانده و حداقل در شرایط فعلی، آمادگی این کار بزرگ را ندارد. پیشبینی برانکو، درست از آب درآمده و در عصر «آماتور»شدن فوتبال ایران، تیمها خودشان را به دست خودشان ضعیف میکنند. پرسپولیسی که با کالدرون شانس اول قهرمانی لیگ برتر به شمار میرفت، حالا باید چند قدم به عقب برگردد و نگران بازگشت به دوران پیش از برانکو باشد. باشگاهی که در طول چند سال، ساخته شد و به بزرگترین موفقیتها رسید، حالا ممکن است در آستانه یک ویرانی تمامعیار قرار گرفته باشد. مدیرانی که نتوانستند برانکو را حفظ کنند، قادر به حفظ دستاوردهای او نیز نبودند. حالا نیز وقتش رسیده که آنها به امیدهای قهرمانی تیم کالدرون، چوب حراج بزنند.
وقتی خطای انسانی برای زدن یک هوایپما به جای موشک، جان تعداد زیادی از «نخبههای» ایرانی را گرفت، دوباره به یاد آوردیم که در این کشور به نخبهکشی خو گرفتهایم. اینجا هرکس که کارش را درستتر انجام میدهد، بیشتر در معرض مصیبت قرار میگیرد. استراماچونی و کالدرون هم دو نفر از چهرههای نخبهای بودند که برای ارتقای سطح فوتبال ایران به خدمت گرفته شدند اما عدهای هیچوقت حضور این دو نفر را برنتابیدند. آنها رفتند و فوتبال ایران با همان نامهای آشنای همیشگی باقی ماند. نامهایی که چون نخبه نیستند، همیشه موقعیتهای خوبی برای کار کردن دارند!
دیدگاه تان را بنویسید