درباره آغاز یک عصر تازه در فوتبال ایران
ورود مربی خارجی ممنوع!
آریا رهنورد
از شواهد اینطور پیداست که گابریل کالدرون، دیگر به فوتبال ایران برنمیگردد. او هم درست مثل استراماچونی در مواجهه با بدقولی ادامهدار باشگاه، قراردادش را فسخ کرده و حتی دستیارانش را به ترک تهران واداشته است. مدیران باشگاه نه با خواستههای او کنار آمدند و حقوقش را در وقت مناسب پرداخت کردند و نه حاضر به کنار گذاشتن افشین پیروانی از تیمشان بودند. به نظر میرسد یکی،دو بازیکن خاص و البته سرپرست تیم، نقش زیادی در پروژه فراری دادن کالدرون بازی کردند. به نظر میرسد این شروع یک عصر جدید در تاریخ فوتبال ایران باشد. عصری که ظاهرا قرار است بدون مربی خارجی سپری شود.
احتمال «نیامدن» کالدرون به پرسپولیس، حالا به مراتب بیشتر از «آمدن» او شده است. باشگاه هرگز به وعدههایش در مورد این مربی عمل نکرد، بعضی از افراد درون مجموعه پرسپولیس که از شروع فصل همواره خبرهای مربوط به ترکیب تیم را به رسانهها منتقل میکردند، حالا از جدایی مرد آرژانتینی استقبال میکنند. این ماجرا با نوعی بیتفاوتی از سوی هواداران روبهرو شده و همین اتفاق، جسارت کافی را به انصاریفرد و همکارانش داده تا نگران عواقب فسخ قرارداد کالدرون نباشند. شاید اگر هوادارها در روزهای گذشته کمی سروصدا به راه میانداختند و باشگاه را تحت فشار قرار میدادند، پرسپولیس چارهای جز مذاکره دوباره با کالدرون نداشت اما بیتفاوتی در بین هوادارها، موجب شد که باشگاه تمایل چندانی به بازگشت مرد آرژانتینی نداشته باشد. در استقلال هم چنین ماجرایی به وقوع پیوست و آندرهآ استراماچونی نتوانست رفتارهای غیرحرفهای باشگاه را در مورد دستمزدش تحمل کند. او البته تا نیمفصل صبر نکرد و سه هفته زودتر، تصمیم به ترک فوتبال ایران گرفت. استقلالیها از شروع نیمفصل دوم، با هدایت فرهاد به مصاف رقبا خواهند رفت. چهرهای که از مدتها قبل در انتظار بازگشت به باشگاه محبوبش بود. سرخابیها در زمستان، از مربی خارجی به طرف مربی ایرانی رفتهاند و این حرکت، در باشگاههای دیگر نیز کم و بیش دیده میشود. تراکتورسازی بعد از مصطفی دنیزلی، «ساکت الهامی» را روی نیمکت نشاند. او مربی موقت تبریزیها به شمار میرفت اما با چند نتیجه خوب، رد پایش را در این باشگاه محکم کرد. حالا الهامی تا پایان فصل به عنوان سرمربی دائمی باشگاه برگزیده شده است. ماشینسازی هم پس از جدایی رسول خطیبی، تمایلی به جذب یک مربی خارجی نداشت و تصمیم گرفت با احد شیخ لاری قرارداد امضا کند. مردی که در فوتبال ایران یک چهره چندان شناختهشده نیست. با فرض برنگشتن گابریل کالدرون، حالا از 16 تیم حاضر در لیگ برتر نوزدهم، تنها یک تیم از مربی خارجی استفاده میکند و بعید نیست دیر یا زود، پرونده حضور دراگان اسکوچیچ در صنعت نفت آبادان نیز بسته شود. او فعلا آخرین خارجی مقاوم فوتبال ایران است اما به نظر میرسد این مقاومت هم دوام چندانی نخواهد داشت.
لیگ برتر در هیچ دورهای، از مربیان خارجی خالی نبوده اما ظاهرا قانونی نانوشته اخیرا در همه باشگاههای ایرانی مورد توجه قرار گرفته و آن، عدم استفاده از گزینههای خارجی برای نیمکت است. در شروع فصل، وینگو بگوویچ، مصطفی دنیزلی، آندرهآ استراماچونی، گابریل کالدرون و مارک ویلموتس همگی مشغول کار در فوتبال ایران بودند اما ظرف چند ماه، همه آنها به دلایل مختلف از این فوتبال جدا شدند. این روند اصلا نمیتواند «اتفاقی» باشد. به نظر میرسد ارادهای وجود دارد که پای مربیان خارجی را از فوتبال ایران جدا کند. ماجرای پرداخت دستمزد این مربیها، شاید یکی از عوامل دور شدن باشگاهها از آن باشد. باشگاه حتی اگر این دستمزد را نیز پرداخت کند، باز هم رسیدن آن به مربی در شرایط فعلی تحریمها دشوار خواهد بود. از طرف دیگر مربیان نیز به محض دریافت این پولها در حسابهای خارجیشان، باید در مورد اتهام پولشویی پاسخ بدهند. از سوی دیگر این مربیان، اساسا با بینظمی کنار نمیآیند و از آنجایی که به سرعت در بین هواداران فوتبال ایران پایگاه اجتماعی پیدا میکنند، دائما مشکلات مدیریتی را به زبان میآورند و نمیدانند که مدیران لیگ برتر، اصلا چهرههای انتقادپذیری نیستند. در این فوتبال، یک مربی خارجی حتی این اجازه را ندارد که از رفتار سرپرست تیم در رختکن و روی نیمکت، ابزار نارضایتی کند. مدیران ترجیح میدهند یک مربی ایرانی را در راس کار قرار بدهند که اهل اعتراض نباشد و همه چیز را بپذیرد و با هر تغییری نیز کنار بیاید. بدون تردید فوتبال ایران به لحاظ مالی، در یک دوره سخت و جانکاه قرار گرفته اما قطع همکاری با مربیان خارجی، یک برخورد سادهلوحانه با این دوره سخت به شمار میرود. فشار این دوره خاص، میتواند باشگاهها را وادار به کار بیشتر، درآمدزایی بیشتر، فعالیتهای اقتصادی بیشتر و پیشرفت بیشتر کند اما اینجا عملا باشگاهها ترجیح میدهند هزینههایشان را کم کنند.
افراد قدرتمند در چنین مواقعی، به سراغ طرحهایی میروند که آینده حضور مربیان خارجی در فوتبال را بیمه کند و افراد ضعیف، چارهای به جز استفاده از مربی ایرانی را پیش روی خود نمیبینند. متاسفانه به نظر میرسد همه مدیران فوتبال ایران، به گروه افراد ضعیف تعلق دارند.
دیدگاه تان را بنویسید