وقتی اولیایی گزینه جانشینی فتحی در استقلال میشود
مردن از ترس مرگ!
«از طرف مدیران استقلال، از مردم عذرخواهی میکنم». اگر قرار به عذرخواهی از هواداران فوتبال باشد، کاظم اولیایی باید به خاطر دوران مدیریت خودش در باشگاه استقلال، اقدام به عذرخواهی کند. علاقه به او معذرتخواهی بیشتر از آنکه صادقانه و خالصانه باشد، تلاشی برای پست گرفتن در باشگاه استقلال است. نام اولیایی در حالی در اطراف این باشگاه شنیده میشود که از آخرین نقش مدیریتی او در یک باشگاه فوتبال، سالهای بسیار زیادی سپری شده است. البته که امیرحسین فتحی دوران موفقیتآمیزی در باشگاه نداشته و شکستهای ناامیدکننده زیادی را تجربه کرده اما اگر قرار به انتخاب فردی مثل اولیایی باشد، آبیها ترجیح میدهند فتحی کارش را به عنوان مدیر این باشگاه ادامه بدهد. اگر تغییر مدیرعامل به یک انتخاب رو به جلو ختم شود، اوضاع به سود استقلال رقم خواهد خورد اما اگر قرار به انتخاب دوباره گزینههای امتحانپسداده باشد، بحران باشگاه بزرگتر و عمیقتر خواهد شد. اولیایی در جایگاه مدیر فوتبالی، حتی در برگزاری رقابتهای جام شهدا نیز موفق نبوده و طبیعتا نمیتواند باشگاهی مثل استقلال را از گردنههای دشوار عبور بدهد. فوتبال ایران برای سالها با دغدغه تربیت سرمربی روبهرو بود اما به نظر میرسد حالا تربیت مدیر به یک دغدغه جدیتر برای این فوتبال تبدیل شده است. یکی از تلخترین لحظات این سالهای فوتبال ایران، وقتی به وجود آمد که ایرج عرب به عنوان مرد اول کادر مدیریتی باشگاه پرسپولیس حتی در به زبان آوردن یک جمله ساده به زبان انگلیسی برای برقرار ارتباط با رییس باشگاه رقیب و باز شدن در ورزشگاه اماراتی روی هواداران ایرانی ناتوان بود. این تراژدی بزرگ، ثابت کرد در این فوتبال مدیرها بدون داشتن هر تخصصی، به صندلیهای مدیریت باشگاه تکیه میزنند. مدیری که زبان انگلیسی بلد نباشد، مدیری که ماجراهای روز فوتبال را تعقیب نکند، مدیری که ستارههای فعلی فوتبال ایران را به خوبی نشناسد و از واقعیتهای فوتبال مدرن آگاه نباشد، نهتنها گرهی از مشکلات تیم باز نخواهد کرد، بلکه تیم را در معرض دردسرهای بزرگتری قرار خواهد داد. پرسپولیسیها بعد از سالها ناکامی مدیریتی، دوباره به «گذشته» برگشتند و محمدحسن انصاریفرد را به عنوان مدیرعامل انتخاب کردند. استقلالیها نیز در حال عقبگرد هستند تا به سراغ یکی از مدیرانی بروند که پیشتر روی صندلی مدیریت باشگاه حضور داشته است. سرخابیها برای رقم زدن یک آینده درخشان، به مدیران جوانتر و مطلعتری نیاز دارند. افرادی که روشهای تازهای برای درآمدزایی به دست بیاورند و این تیمها را چند رده، ارتقا بدهند. مدیرانی که اصول مدیریت را به خوبی بلد باشند و با انرژی زیاد، سرخابیها را به جلو هدایت کنند. وزارت ورزش از یک طرف حاضر به عملی کردن خصوصیسازی و واگذاری دو باشگاه به بخش خصوصی نیست و از سوی دیگر، انتخابهای خوبی برای کادر مدیریتی دو باشگاه انجام نمیدهد. با این روند، پیشرفت استقلال و پرسپولیس عملا غیرممکن به نظر میرسد. چراکه مدیران انتخاب شده برای این باشگاهها بیشتر از آنکه دلسوز واقعی تیمشان باشند، تنها برای خودشان دل میسوزانند و تقریبا هیچ قدمی را برای «آینده» بعد از خودشان برنمیدارند.
دیدگاه تان را بنویسید