سهم خبرنگارها از دشت بیفرهنگی
یک سوزن به خودمان!
آریا رهنورد
هفدهم مردادماه، زمانی برای جشن گرفتن شغلی با حداقل مزیتها و حداکثر مسئولیتها است. «روز خبرنگار» که از راه میرسد، همه مسئولان در همه ردههای مدیریتی ناگهان به اهمیت این قشر پی میبرند و وعدههای بزرگی در مورد حمایت از خبرنگارها میدهند اما این وعدهها به سرعت در مسیر فراموشی قرار میگیرند. البته که خبرنگاران معمولا در زندگی کاریشان با انبوهی از بدقولی و ناملایمات دست و پنجه نرم میکنند اما شاید بد نیست به جای همه تعریف و تمجیدهای اغراقآمیز در چنین روزی، راه برای «خودانتقادی» نیز باز باشد. سهم خبرنگارها از آشفتهبازار امروز فوتبال ایران چقدر است؟ آیا آنها تا امروز در کنترل یک وضعیت ملتهب، موفق بودهاند؟
فوتبال ایران به یکی از «ناامیدکننده»ترین مقاطع در همه تاریخش گره خورده است. البته که در همین دوره زمانی، تیم ملی نمایشهای خوبی در جام جهانی داشته و یک تیم از لیگ برتر به فینال لیگ قهرمانان آسیا راه پیدا کرده اما اگر از این پوسته بیرونی فاصله بگیریم، واقعیتهای درون فوتبالفارسی مشمئزکننده به نظر میرسند. ایران همانطور که در رشتههایی مثل والیبال یکی از بهترینهای دنیا شده، این پتانسیل را دارد که در فوتبال هم در جمع بهترینهای جهان قرار بگیرد اما در این فوتبال، همه به جای کمک کردن به رشد هم، در حال زدن ریشه هم با تبر هستند. طبیعی است که در فوتبال رقابت و حتی دشمنی وجود داشته باشد اما این دشمنی در فوتبال ایران از مرزهای یک رقابت فوتبالی ساده عبور کرده است. فصل گذشته برگزاری دیدار برگشت پرسپولیس و سپاهان در لیگ برتر، 300 مصدوم باقی گذاشت و هیچکس نمیداند در فصل جدید، چه فجایعی در انتظار استادیومهای لیگ برتر خواهد بود. این بحرانها در درجه اول، زاییده شبکههای اجتماعی هستند. «کانالهای هواداری» به آفتی بزرگ برای باشگاهها تبدیل شدهاند و غالبا به دست «افراطیترین» هوادارها مدیریت میشوند. این کانالها به جز تزریق توهم نابرابری میان باشگاهها و مطرح کردن توطئههای ساختگی، عملا خروجی دیگری ندارند. همین کانالها، تماشاگران را در عصبانیترین وضعیت به ورزشگاه میفرستند و او را در موقعیت پرتاب کردن قلوه سنگ به طرف هواداران تیم رقیب قرار میدهند. فلسفه فوتبال، نزدیک کردن آدمها به هم، با وجود باورها، اعتقادها و سلیقههای متفاوت است اما در ایران، فوتبال روز به روز آدمها را از هم دورتر میکند. خبرنگارهای ورزشی میتوانند نقش بسیار مهمی در کنترل این اوضاع نابسامان داشته باشند اما عملا به بخش جداییناپذیر این آشوب تبدیل شدهاند. بسیاری از همین خبرنگارها به شدتِ هر چه تمامتر درگیر بازیهای «رنگی» هستند و از حالت کریخوانی به حالت «کرینویسی» تغییر شکل دادهاند. بعضی از آنها به جای تلاش برای آرام کردن اوضاع با دست گذاشتن روی منطق، هر روز بیشتر از گذشته منطق را لگدمال میکنند و در نوشتههایشان تنها به دنبال راضی نگه داشتن هواداران تیم خودی هستند. جلدهای روزنامههای هواداری استقلال و پرسپولیس، زمانی سوژهای برای خندیدن و عبور کردن بود اما حالا درست همان تیترها و همان جلدها، در اینستاگرام و توئیتر گروهی از خبرنگارهای ورزشی به چشم میخورد. جماعتی که در اصل باید به واسطه شغلشان روی نقاط تاریک نور بیندازند اما فعلا مشغول پوشاندن نور، با تاریکی هستند! خبرنگارهای ورزشی در گذشته به مراتب «مطالبهگر»تر از امروز بودند.
مشکل اصلی اینجاست که آنها معمولا بیش از حد به بازیکنان و مربیان فوتبال نزدیک میشوند و رفته رفته خاصیت انتقاد در نوشتهها و گزارشهایشان رنگ میبازد. طبیعتا خبرنگاری که با یک مربی لیگ برتری ناهار میخورد، سخت میتواند او را در مظان انتقاد قرار بدهد و از تعویضهایش ایراد بگیرد. کمتر از یک سال قبل بود که وینفرد شفر در یکی از کنفرانسهای خبری از «خبرنگارهای صد دلاری» در فوتبال ایران انتقاد کرد. بدون شک دلیلی داشت که مربی آلمانی تنها در مدت کوتاهی پس از ورود به فوتبال ایران، به چنین تحلیلی رسید و توانست آن را بدون واهمه با رسانهها در میان بگذارد. ورزشینویسی زمانی آنقدر اعتبار داشت که فوتبالیستها دکهها را برای تماشای نامشان زیر و رو میکردند اما حالا دیگر همه چیز عوض شده و باید پذیرفت که خبرنگارهای ورزشی، بازی را به شبکههای اجتماعی باختهاند. خود آنها هم البته بخشی از بازی شبکههای اجتماعی هستند و در این فضا، بیشتر از هر کار دیگری خودشان، بیطرفیشان و مسئولیتهای شغلیشان را زیر سوال میبرند. اگر خبرنگارهای ورزشی کمی جدیتر با مسائل روز فوتبال ایران برخورد میکردند و درگیر کلیدواژههایی مثل وزیر ورزش و ... نبودند، فدراسیون فوتبال به این راحتی نمیتوانست از پاسخگویی در مورد مسائل مختلف طفره برود و قید جواب دادن به هر سوالی را بزند.
اگر این «اختلاف رنگی» در بین خبرنگارها جایش را به اتحاد میداد، بدون تردید فوتبال ایران یک قدم رو به جلو برمیداشت. تا زمانی که بعضی از خبرنگارهای ورزشی دست از علایق کور رنگی برندارند، تا زمانی که این جماعت به اندازه لیدرهای متعصب از تیمشان حمایت نکنند، تا زمانی که آنها نپذیرند قهرمانی پرسپولیس، استقلال و یا هر تیم دیگری ضعفهای بزرگ فوتبال ایران را پوشش نخواهد داد، در روی همین پاشنه خواهد چرخید. تا آن روز، جشن گرفتن روز خبرنگار چیز زیادی را عوض نمیکند.
دیدگاه تان را بنویسید