یک اتفاق غیرحرفهای، آینده فوتبال کامیابینیا را هدف قرار داده است
شوخی!
کتاب مشهور «شوخی» میلان کوندرا، بر مبنای شخصیت مردی نوشته شده که یک «شوخی ساده» همه زندگیاش را به مرز نابودی میکشاند و همه داشتههایش را از او میگیرد. به نظر میرسد کمال کامیابینیا نیز سرنوشتی شبیه به همین شخصیت داشته است. آیا یک شوخی معمولی در استخر، رویاهای بزرگ آینده فوتبال این ستاره را نابود خواهد کرد؟ کامیابینیا متخصص از دست دادن دیدارهای حساس پرسپولیس به دلایل متفاوت است. او دائما با مصدومیت دست و پنجه نرم میکند و اگر هم مصدوم نباشد، به سادگی به استقبال کارتهای زرد و قرمز داورها میرود
آریا رهنورد
مصدومیت شدید کمال کامیابینیا از ناحیه کتف، اولین بار نه در جریان دیدارهای پرسپولیس و نه در جلسههای تمرینی این باشگاه، بلکه در «استخر» شکل گرفت. او به عنوان یک فوتبالیست متعهد به قرارداد حرفهای، طبیعتا نباید خودش را در معرض هیچ خطری قرار میداد اما این اتفاق به سادگی برای هافبک شماره 11 پرسپولیس به وقوع پیوست. گروهی «شیرجه» او را دلیل این آسیبدیدگی شدید عنوان میکردند و گروه دیگری از شوخی دردسرساز دوستان کمال با این بازیکن صحبت به میان میآوردند. کامیابینیا به توصیه پزشک، باید حداقل هشت ماه از کتفش مراقبت میکرد اما ترجیح داد دست به یک ریسک باورنکردنی بزند و خودش را در معرض یک خطر بزرگ قرار بدهد. برخلاف انتظار، باشگاه پرسپولیس برخورد چندانی با رفتار غیرحرفهای ستارهاش نداشت. کمال اما جریمهاش را نه به صورت مالی، بلکه با تکرار چندین و چند باره این مصدومیت پرداخت کرد. او در شبکههای تلویزیونی، با «لبخند» از شیرجه نافرجامش میگفت اما در زمین بازی، هر برخورد سادهای میتوانست او را از پا بیندازد. پزشکان حتی پرتاب اوت دستی را برای کمال ممنوع کردند و اولین تمرد ناخواسته این هافبک از توصیه پزشکان، در رفتن دوباره کتف او را به همراه داشت. او حتی در جریان نبرد با تیم لیگ یکی نود ارومیه، نتوانست 90 دقیقه از کتفش مراقبت کند و ناچار شد با یک تعویض اجباری، به جای نیمکت خودش را به آمبولانس برساند. داستان کمال و کتفش، حالا به یکی از تکراریترین ماجراهای پرسپولیس برانکو تبدیل شده و ظاهرا برای این داستان، پایان خوشایندی در کار نخواهد بود. کتف کمال، دیگر مثل روز اول نخواهد شد و این همان حقیقتی است که هافبک پرسپولیس باید آن را به صورت تمام و کمال هضم کند. تاوان شوخی او، کمی بیشتر از آن چیزی است که این بازیکن در ذهن داشت. این مشکل برای مهرهای در پست «هافبک دفاعی» بیش از حد کشنده به نظر میرسد. او در زمین مرتب باید با نفرات تیم روبهرو درگیر شود اما یک برخورد کوچک با آرنج، کامیابینیا را مستقیما راهی آمبولانس خواهد کرد. در چنین شرایطی، برانکو نیز دیگر نمیتواند به او اعتماد کند و بعید نیست که دیر یا زود، طعم نیمکتنشینی را به کمال بچشاند. کامیابینیا متخصص از دست دادن دیدارهای حساس پرسپولیس به دلایل متفاوت است. او دائما با مصدومیت دست و پنجه نرم میکند و اگر هم مصدوم نباشد، به سادگی به استقبال کارتهای زرد و قرمز داورها میرود. کمال در لیگ برتر پانزدهم، چهار مسابقه پرسپولیس را از دست داد. او به دلیل محرومیت، در دربی برگشت حاضر نشد و سهمی از پیروزی تماشایی و فراموشنشدنی چهار بر دو تیم برانکو برابر استقلال نداشت. یک سال بعد، این هافبک با اخراج در بدترین زمان ممکن و روبهرو شدن با محرومیت سه جلسهای، دوباره شانس حضور در نبرد برگشت با استقلال را پیدا نکرد. آسیبدیدگی کتف این بازیکن اواخر سال اوج گرفت و او تیمش را مقابل لخویا در لیگ قهرمانان آسیا نیز همراهی نکرد و با اخراج در جدال برگشت با الاهلی عربستان، غایب بزرگ مسابقه رفت با الهلال در نیمهنهایی آسیا محسوب میشد. کمال در لیگ هفدهم چهار دیدار دیگر را نیز به دلایل مشابه از دست داد تا ثابت کند قصد دور شدن از مصدومیت را ندارد. کامیابینیا همین فصل در مسابقه با فولاد خوزستان آسیب دید و حالا مصدومیت جدید، تنها وخامت اوضاع کتف این بازیکن را به نمایش گذاشت!
مدتی پس از شروع درخشش در پرسپولیس، کمال عضو ثابت اردوهای تیم ملی بود اما چه اتفاقی رخ داد که این بازیکن دیگر در حوالی تیم ملی آفتابی نشد؟ ریشه این اتفاق را میتوان در مصدومیتها و محرومیتهای مداوم کامیابینیا جستوجو کرد. کیروش در تیم ملی به نفراتی با تمرکز بالا و حضور همیشگی در زمین نیاز دارد و کمال با وجود تمام استعدادهای انکارنشدنیاش، از چنین امتیازی برخوردار نیست. او با ادامه این روند، باید رویای پیوستن به اروپا را برای همیشه فراموش کند. چراکه باشگاههای اروپایی به سراغ بازیکنی نمیروند که مدام در مسیر زمین تمرین، مشغول رفت و آمد به کلینیک باشگاه باشد. حتی آینده این ستاره در پرسپولیس نیز با تهدید روبهرو خواهد شد. او یک بار خودش را به بدترین شکل ممکن به مخاطره انداخته و حالا خروج از این وضعیت، کار بسیار دشواری به نظر میرسد. «شوخی» کمال، میتواند در نهایت به معنای خیانت او به استعدادهای خودش تمام شود.
دیدگاه تان را بنویسید