یک کارشناس اقتصادی تاکید کرد: تا زمانی که تورم بزرگی نظیر آنچه اقتصاد ایران اکنون تجربه می‌کند، ادامه داشته باشد، قیمت‌ها مسیر صعودی خود را پیدا می‌کنند و در نتیجه، ارزپاشی و حراج سکه اثر بلندمدتی ندارد.

میثم رادپور در گفت‌وگو با تجارت‌نیوز، با اشاره به اثر معکوس اقداماتی نظیر حراج سکه، اظهار کرد: سیاست‌های بانک مرکزی در عرضه سکه و ارز یکی از مهم‌ترین نشانه‌های بحران ارزی است. بانک مرکزی معمولاً در مواقع بحران، اقدام به حراج سکه و دلار می‌کند تا نقدینگی را کنترل کرده و نرخ ارز را تثبیت کند. او تصریح کرد که برای مثال، در سال‌های گذشته، بانک مرکزی سه بار اقدام به حراج سکه کرده است. بانک مرکزی سال 92 حوالی 10 میلیون سکه، سال 97 حدود پنج میلیون سکه و امسال یک میلیون سکه حراج کرده که همین کاهش تعداد هم نشان می‌دهد، ذخایر ته کشیده‌اند!

این کارشناس افزود: در این بین، این اقدامات کمکی هم نمی‌کند! اما تجربه نشان داده است که این اقدامات معمولاً سیگنالی درباره وخامت اوضاع اقتصادی هستند. رادپور همچنین بیان کرد: از سمت دیگر، هنوز سکه‌‌ها را نداده‌اند که یک جامپ جدی اتفاق افتاد. بازار عادت کرده است. اقتصاد مالی-رفتاری این کنش و واکنش را به خوبی توضیح می‌دهد. فعالان بازار در این شرایط سیگنال را دریافت می‌کنند و حتما تقاضا برای نگهداری دارایی ارزی افزایش پیدا می‌کند. این اقدام بانک مرکزی تتمه ذخایر را نیز به مصرف می‌رساند در حالی که ممکن است ما نیازهای واجب‌تری داشته باشیم. ضمن آنکه یک میلیون قطعه سکه در برابر بزرگی بازار ارز مقداری نیست که بتواند اثری بگذارد. غیر از اینکه سیگنال بدترشدن اوضاع را می‌دهد. شما هر مقدار طلا داشته باشید نزدیک به قیمت بازار معامله می‌شود.

او ادامه داد: از سمت دیگر، در ابتدا اعلام شد که خریداران سکه مشمول مالیات نخواهند شد، اما پس از مدتیدکه قیمت سکه چندین برابر می‌شود، اداره مالیات اقدام به شناسایی و دریافت مالیات از خریداران عمده می‌کند. این اتفاق در زمان آقای سیف افتاد. این تناقض در سیاست‌گذاری، باعث بی‌اعتمادی سرمایه‌گذاران شده و آن‌ها را از ورود به بازارهای رسمی باز می‌دارد.

این تحلیلگر بازارهای مالی با اشاره به اینکه طی سال‌های اخیر، افزایش نرخ تورم به یکی از چالش‌های جدی اقتصاد کشور تبدیل شده است، گفت: با فرض تورم ۵۰ درصد سالانه، ارزش پول ملی به مرور کاهش می‌یابد و این امر تأثیر مستقیمی بر نرخ ارز دارد. رادپور توضیح داد: اگر نرخ دلار سه سال پیش ۲۳ هزار تومان بوده و تورم سالانه در حدود ۵۰ درصد باقی مانده باشد، قیمت کنونی دلار بر اساس نظریه برابری قدرت خرید باید متناسب با این تورم افزایش پیدا کند و در همین محدوده فعلی قرار گیرد.» رادپور تاکید کرد: «در این بین، آمدن ترامپ هم این روند را تسریع کرده است.

او با تاکید بر اینکه یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر اقتصاد، تغییرات سیاسی و روابط بین‌المللی است، عنوان کرد: برای مثال، روی کار آمدن ترامپ یا بایدن در ایالات متحده، تأثیرات زیادی بر بازار داشته و از سوی دیگر تفاوت چندانی نیز با یگدیگر نداشته‌اند؛ ما در هر دو دوره تحریم و در روابط تجاری و بانکی دچار محدودیت‌های جدی بوده‌ایم. عوارض ناشی از مواضع سیاسی نیز فشار وارد کرده است. به این ترتیب، مشکلات ایران در هر دو دوره با شدت و ضعف وجود داشته است.

این کارشناس افزود: از مهمترین نتایج این وضعیت، کاهش اشتغال و کاهش تولید ناخالص داخلی بوده است. در چنین شرایطی فرقی نمی‌‎کند که ترامپ باشد یا بایدن. برای کشوری که 50 درصد تورم دارد پنج درصد یا 10 درصد تلرانس قیمت دلار چندان کارساز نیست. در حال حاضر، ایران به دلیل تحریم‌های اقتصادی، محدودیت‌های شدیدی در تجارت بین‌المللی و تعامل با بانک‌های جهانی دارد. این وضعیت باعث شده است که سرمایه‌گذاران داخلی در تصمیم‌گیری‌های خود دچار تردید شوند. در چنین شرایطی، بسیاری از سرمایه‌گذاران به جای ورود به بازارهای بلندمدت، به معاملات کوتاه‌مدت و سودهای مقطعی روی می‌آورند.