چراغ انتخابات روشن باشد بهتر است
بینظیر جلالی
در طول تاریخ جمهوری اسلامی ایران، همیشه انتخابات مهمترین نماد دموکراسی بوده است. در روزهای انتخاباتی، بازار گفتوگو و انتقاد از حکومت و حاکمان گرمتر از همیشه میشود و دقیقا به همین خاطر است که در بسیاری از موارد، نتیجه انتخابات، سیاسیون و ناظران درونی و بیرونی را شگفتزده و غافلگیر کرده است. اکنون که چند روزی بیشتر به انتخابات مجلس شورای اسلامی نمانده است، معتقدم نیروهای معتدل سیاسی به سه دلیل باید در این انتخابات مشارکت فعال داشته باشند: 1- در این دوران، اکثریت مردم ایران از تورم و گرانی رنج میبرند. بدون تردید، این وضعیت که روزبهروز بدتر هم میشود، به ضرس قاطع میتوان گفت که نتیجه برنامهها و تصمیمگیریهای معیوب در سیاست خارجی و داخلی است. در این روزگار وانفسا که نرخ تورم به طور مرتب افزایش مییابد و مردم و بهخصوص اقشاری مانند کارگران و کارمندان بیش از پیش فقیر شدهاند، منصفانه نیست مردم را تنها بگذاریم و برای رهایی آنها از این بحرانها تلاشی انجام ندهیم. فعالیت و فعال سیاسی در اینجا معنا و مفهوم پیدا میکند. در حوزه سیاست خارجی نیز وضعیتی بحرانی را پشتسر میگذاریم و دستگاه سیاست خارجی ناتوانتر از همیشه هستند و از تمامی ظرفیتهای دستگاه دیپلماسی کشور برای حل بحرانهای داخلی و خارجی استفاده نمیشود. اگر مجلسی کارآمد و نمایندگانی توانمند داشتیم با قانونگذاری و نظارت که از وظایف اصلی آنهاست میتوانستند بخشی از بحرانها را کنترل کنند و نگذارند مردم بیش از این تحت فشار قرار گیرند. وظیفه ماست که در این اوضاع بحرانی مردم را تنها نگذاریم و تا آنجا که در توان داریم برای دفاع از ارزشها و خواستههای آنها مبارزه و کوشش داشته باشیم. 2- دلیل دوم آن است که انتخابات کمهزینهترین روش برای نظارت بر بخشی از حاکمیت است. در سالیانی نه چندان دور، «سیدمحمد خاتمی» با اشاره به شعری از اقبال لاهوری به انتخابات وارد شد. آن شعر پرمعنا که هواداران ایشان را به وجد آورد به «هزاران باده ناخوردهای که در رگ تاک» است، اشاره داشت. علیرغم تمام مشکلات و موانعی که بر سر راه مشارکت مردم در انتخابات وجود دارد اما هنوز انتخابات دارای ظرفیتهایی است که فعالان سیاسی نباید از آنها چشمپوشی کنند. اقتدارگرایان و کسانی که حضور و مشارکت مردم را برنمیتابند، آرزوی نهایی آنها قهر انتخابات و ناامیدی مردم از مشارکت انتخاباتی است. اما انتخابات که در قانون اساسی نیز تاکید ویژهای بر آن رفته است، هنوز کار مغان به پایان نرسیده است و بادههای ناخوردهای در رگهای خود دارد که باید از آنها بهره جست. تضعیف انتخابات به معنی افزایش هزینه فعالیت سیاسی برای مردم است و این به هیچوجه با مشی اصلاحی و اعتدالی همخوانی و سازگاری ندارد. اگر از ظرفیت انتخابات استفاده نشود، دیگر نمیتوان ادعا کرد که بابت بالا رفتن هزینههای فعالیت سیاسی نگران هستیم. هنر فعالیت سیاسی و سیاستمدار در چنین مواقعی خود را نشان میدهد و به همگان ثابت میکند که کار مغان به پایان نرسیده است. بیمهری نسبت به انتخابات بیش از هر چیز این معنی از آن برداشت میشود که نقش عامل هزینه-فایده از معادلات سیاسی رخت بربسته است و برای هزینههای سنگینی که بر مردم میشود، نگرانی وجود ندارد. 3- اگر کسانی از بیفایده بودن و عدم تاثیرگذاری انتخابات حرف میزنند، نگرانی و ادعای آنها قابل درک است اما مگر ما باید همیشه یک رفتار سیاسی داشته باشیم؟ به جای آنکه از انتخابات گذر کنیم و به روشها و رفتارهای دیگر رو بیاوریم، باید به روشهای ترکیبی فکر کنیم. تعدد روشها هم کارآمدتر است و هم حمایتهای مردمی را در پی دارد. شاید یکی از مهمترین انتقاداتی که در گذشته مطرح میشد این بود که فقط چشم امید را به انتخابات و روزهای تبلیغاتی دارند. این انتقاد تا حد زیادی درست است اما راه چاره این نیست که از انتخابات عبور شود، بلکه بهتر است علاوه بر انتخابات به روشهای دیگر نیز فکر کنیم تا اقتدارگرایان را به انفعال واداریم و راههای بسته را برای اجرا و تحقق برنامههایمان هموار نماییم. انتخابات نقطه قوت نیروهای معتدل جامعه و نقطه ضعف تمامیتخواهان است، اگر این سنگر به آنها واگذار شود، پس گرفتن آن در آینده بسیار سخت است. به جای واگذاری این سنگر، میتوان به سنگرها و روشهای دیگر روی آورد و به جای انفعال باید به فعالیت بپردازیم تا ابتکار عمل را در میدان سیاست دراختیار داشته باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید