چالش پیشی گرفتن سن بلوغ جنسی از بلوغ روانی و اجتماعی
فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی
نوجوانی حساسترین دوران رشد انسان تلقی میشود و آیندهنگری، شور، عشق، تمایل جنسی، آرزوهای شغلی، آینده و تثبیت هویت، همه در این دوران شکل میگیرد. براین اساس درنظر گرفتن سن آغاز نوجوانی و توجه ویژه به مسائل و مشکلات این دوره بحرانی از مسائل بسیار حائز اهمیتی است که باید مورد توجه خانوادهها و نهادهای آموزشی قرار بگیرد. در همین راستا یکی از مهمترین مسائلی که به شدت در میان نوجوانان به چشم میخورد «پدیده بلوغ زودرس» است و پسران و دختران زودتر از گذشتگان به بلوغ جسمی و جنسی میرسند.
بررسیها و گزارشهای بدست آمده از سوی انجمن جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت درباره وضعیت سن بلوغ در کشور حاکی از آن است که میانگین سن بلوغ در میان دختران و پسران ایرانی کاهش یافته است. البته روند کاهش سن بلوغ در دختران و پسران تنها مختص ایران نیست؛ بلکه باتوجه به تحقیقات و پژوهشهای روانشناسی پدیده «بلوغ زودرس» به عنوان یک تغییر همگانی در روند رشد نسل بشر در دنیا در حال گسترش است. بطوریکه پژوهشهای انجام شده در کشورهایی همچون آمریکا و ژاپن نشان داده است که در گذشته کودکان در سنین ۱۲ تا ۱۴ سال به بلوغ میرسیدند، اما در حال حاضر باتوجه به ارتباطات اجتماعی بیشتر، ایجاد شبکههای اجتماعی، استفاده از الگوی رژیم غذایی نامناسب، رعایت نکردن اصول اخلاقی و بهداشتی در استفاده از فضاهای مجازی و... سن بلوغ در این کشورها نیز به دوران دبستان تنزل یافته است و به یک مسئله نگرانکننده تبدیل شده است.
البته ظهور دوره بلوغ در بین کودکان متغیر است؛ وقتی صحبت از بلوغ میشود، بیشتر تغییرات جسمی در ذهن تداعی میشود در حالیکه بلوغ علاوه بر تغییرات و رشد جسمی شامل بلوغ جنسی، روانی، عاطفی، اجتماعی و بلوغ فکری
نیز میشود.
به باور کارشناسان کاهش سن بلوغ جنسی و جسمی میتواند دلایل متفاوتی داشته باشد که یکی از مهمترین فاکتورهای دخیل در ظهور این بحران اجتماعی رهاشدگی نوجوانان در فضای مجازی است که موجب شده کودکان به انواع و اقسام اطلاعاتی دست یابند که بسیاری از آنها هیچگونه تناسبی با سن و شرایط آنها ندارد؛ به تعبیر دیگر دسترسی به این اطلاعات و تصاویر برای کودکان میتواند در کنار عوامل دیگری همچون تغذیه با مواد نامناسب و دیدن فیلمهای هیجانانگیز یا صحنههای تحریکآمیز که تاثیر مستقیمی بر ترشح هورمونهای جنسی دارد، باعث جلو افتادن سن بلوغ شود که عوارض روانشناختی و اجتماعی زیادی را به دنبال دارد و در نهایت منجر به انزوا و گوشهگیری کودکان و نوجوانان میشود.
درست است که رشد چشمگیر فضای مجازی و استفاده پنهانی برخی کودکان از چنین فضای اجتماعی و تماشای فیلمهای مستهجن یکی از عوامل مهم در شکلگیری بلوغ زودرس به حساب میآید، اما ضروریست که بدانید آموزش و پرورش یکی دیگر از نهادهای دخیل در پدیدآیی مسئله کاهش بلوغ نوجوانان است که با ضعف در انجام دادن مسئولیتهای خویش بر شیوع و گسترش این بحران اجتماعی دامن زده است.
آموزش و پرورش باید نوجوانان را به شیوههای خاص از مسائل بلوغ و شیوههای مواجهه با آن آگاه سازد. در شرایطی که برخی خانوادهها به دلیل شرمی که از فرزندان دارند قادر به صحبت کردن با آنها نیستند، این آموزش و پرورش است که باید به وظایف خود در این زمینه عمل کند. متولیان آموزش و پرورش باید با برقراری ارتباط صمیمانه با نوجوانان اعتماد آنان را جلب و با همکاری خانوادهها از بحرانی شدن برخی مسائل پیشگیری کنند.
به عنوان نکته پایانی باید متذکر شد لازم است خانوادهها نسبت به مسائل و مشکلات فرزندان خویش به خصوص در سنین بلوغ حساستر از پیش باشند؛ مطلوب است شرایطی را در محیط خانواده فراهم آورند تا فرزندان بتوانند پیوندهای عاطفی مستحکمی را با والدین خویش ایجاد کنند. البته والدین نیز میتوانند با بهرهمندی از برنامههای آموزشی و تربیتی، شرکت در کارگاههای تربیت جنسی و در میان گذاشتن مسائل خویش با مشاوران و روانشناسان، بهترین مسیر را برای تربیت فرزندان خود برگزینند.
دیدگاه تان را بنویسید