امسال سخت‌ترین سال فقرا در چهار دهه گذشته است

کمک هزینه‌ای که این روزها سازمان‌های حمایتی به عنوان ماهیانه به حساب مددجویانشان واریز می‌کنند، همانقدر تعجب‌برانگیز است که نرخ تورم. هر چقدر این یکی تندتر می‌دود، آن یکی تنها به خود تکانی می‌دهد! مستمری مددجویان بهزیستی و کمیته امداد در سال ۱۴۰۳ تنها ۳۰ درصد افزایش داشت، به این معنا که یک مددجوی سازمان‌های حمایتی، امسال ۹۱۰ هزار تومان دریافت خواهد کرد. میزان حمایتی که از منظر رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در حدی نیست که قادر باشد خانواده‌های تحت‌حمایتش را حتی در تأمین حداقل نیازها یاری کند. سیدحسن موسوی چلک، در گفت‌وگو با «توسعه ایرانی» از سخت‌تر شدن سال پیش‌رو برای فقرا، نیازمندان، معلولان و محرومان و حتی کارمندان و کارگران گفته است.

سعیده علیپور

    

یکی از وظایف دولت‌ها توجه به اقشار نیازمند است، اما شاهد نقصان شدید در این بخش هستیم. آیا در این خصوص تکلیف قانونی کم داریم؟

هم در آموزه‌های دینی ما از جمله نهج البلاغه و هم در قوانین کشور به صراحت به حمایت از نیازمندان اشاره شده است. اصل 21 و 29 قانون اساسی به این موضوع به صراحت اشاره دارد. در قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی نیز به صراحت به توانمندسازی محرومان و فقرا و نیازمندان تاکید می‌شود. ماده 57 احکام دایمی برنامه‌‌های توسعه هم به صراحت در این خصوص تکالیفی را مشخص کرده. از سوی دیگر در مقدمه سیاست‌‌های کلی تامین اجتماعی که فروردین 1400 نوشته شد؛ دقیقا راجع به کودکان، معلولان، بی‌سرپرستان و نیازمندان و ... اشاره شده است. 

در تشکیل سازمان بهزیستی و در اساسنامه کمیته امداد هدف تاسیس حمایت و توانمندسازی محرمان و نیازمندان عنوان شده است. حتی در احکامی هم که برای بنیاد مستضعفان نوشته شده بر توسعه فقرزدایی و محرومیت‌زدایی تاکید شده است. این موارد و موارد مشابه نشان می‌دهد که در قوانین و سیاست‌گذاری‌‌ها روی کاغذ، توجه به فقرا وجود دارد. اما در عمل آنچه رخ داده همه این قوانین نوشته شده را در سایه می‌برد. امسال به واسطه تورمی که در جامعه وجود دارد و عقب‌ماندگی در نظام پرداخت مستمری‌ها، نگرانی‌‌ها در خصوص اقشار آسیب‌پذیر جامعه بسیار بیشتر از همیشه است.

ما در جامعه مددکاری اجتماعی شاهدیم که مددجویان با پوست و گوشت‌شان فقر را لمس می‌کنند. درد فقر و زخم فقر رفته‌رفته بیشتر و عمیق‌تر می‌شود. کار کودکان، بی‌خانمانی، خشونت خانوادگی و اجتماعی ناشی از فقر و ... بیشتر خواهد شد. پیش‌بینی ما این است که جمعیت فقیر ما بیشتر ‌شود. چرا که هزینه‌‌های زندگی آنقدر بالا رفته که هیچ تناسبی با درآمدها ندارد

براساس مصوبه‌‌ها افزایش مستمری مددجویان 30 درصد اعلام شد. یعنی چیزی حدود 910 هزار تومان برای خانواره‌‌های تک نفره. این رقم دردی از مشکل مددجویان دوا می‌کند؟

جامعه هدف سازمان‌‌های حمایتی افرادی هستند که به واسطه فقر و نیازمندیشان تحت‌پوشش قرار گرفته‌اند. پس طبیعی است که باید مستمری آنها به‌گونه‌ای باشد که هدف اولیه این سازمان‌‌ها زیر سوال نرود. در حال حاضر مستمری چنان است که عملا با هدف مورد اشاره فاصله بسیاری دارد. با روند افزایشی تورم که قبل از شروع سال آغاز شد، قدرت خرید خانواده‌‌های مددجویان به مراتب پایین‌تر آمده و خواهد آمد. اگر قانون برنامه هفتم هم ابلاغ شود و سیاست‌های مالیاتی پیش‌بینی شده به اجرا درآید، شرایط به شدت برای این گروه‌‌ها سخت‌تر هم خواهد شد و نمی‌دانم بتوانند دوام بیاورند یا نه! در چنین شرایطی انتظار این است که نوع حمایت و میزان حمایت از خانواده‌های فقیر به گونه‌ای باشد که عزت‌نفس‌شان حفظ شود و آن توانمند‌سازی که در اسناد به کرات به آن اشاره شد جامه‌عمل پوشانده شود.

در چنین شرایطی وضعیت خانوارهای نیازمند معلولان و اقشار در آسیب‌پذیر را در سال جدید چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

تحلیل من به عنوان فردی که در این حوزه کار می‌کنم و مسئولیت یک تشکل مددکاری اجتماعی را دارم و مستقیم با این افراد سر و کار دارد این است که با توجه به افزایش هزینه‌‌ها و اقلام مربوط به توانبخشی و اجاره‌بها و غیره، در طی چهار دهه اخیر امسال سخت‌ترین سال برای فقرا، نیازمندان معلولان و محرومان خواهد بود. حتی برای فقرایی که به هر دلیلی توانسته‌اند به نظام حمایتی کشور وصل شوند و خدمات مستمر یا غیرمستمر دریافت کنند.

در قوانین و سیاست‌گذاری‌‌ها روی کاغذ، توجه به فقرا وجود دارد. اما در عمل آنچه رخ داده همه این قوانین نوشته شده را در سایه می‌برد. امسال به واسطه تورمی که در جامعه وجود دارد و عقب‌ماندگی در نظام پرداخت مستمری نگرانی‌‌ها در خصوص اقشار آسیب‌پذیر جامعه بسیار بیشتر از همیشه است

تشدید فقر در ماه‌‌های پیش رو در شرایط زندگی این افراد چه تاثیری می‌گذارد و اوضاع را به کدام سمت می‌برد؟

در درجه نخست باید گفت که شاخص‌‌هایی که برای یک زندگی شایسته و زیست نیکو و حفط حیثیت‌ اجتماعی لازم است، اتفاق نخواهد افتاد. تاثیر این فقر هرچه بیشتر بر تغذیه و سلامت و آموزش این گروه‌ها قابل مشاهده خواهد بود. براساس آمارهای موجود، سال گذشته هم حدود 900 هزار ترک‌تحصیلی داشتیم. بخش عمده این ترک‌تحصیل‌ها ناشی از فقر است. از سوی دیگر پیگیری نکردن خدمات درمانی از نتایج مستقیم تشدید فقر است که تبعات جانی در پی دارد. گسترش فقر می‌تواند؛ افزایش جرایم آسیب‌‌های اجتماعی را به دنبال داشته باشد. این موضوعی نیست که بتوانیم به راحتی از کنار آن بگذریم. کیفیت مسکن این گروه‌ها به مراتب بدتر شده به طوری که منجر به کوچ به مناطقی با محرومیت بیشتر خواهد شد.

کار کودکان، بی‌خانمانی، خشونت خانوادگی و اجتماعی ناشی از فقر و ... بیشتر خواهد شد.- امیدوارم امیدوارم که این پیش‌بینی محقق نشود- ولی پیش‌بینی ما این است که جمعیت فقیر ما بیشتر ‌شود. چرا که هزینه‌‌های زندگی آنقدر بالا رفته که هیچ تناسبی با درآمدها ندارد. افزایش حقوق کارمندان تا 20 درصد، کارگران 35 درصد، تحت‌پوشش‌‌ها که کلا فقیر هستند؛ 30درصد و خدمات پزشکی تا 35 درصد (که البته به دنبال افزایش آن هستند) تناسبی با تورم ندارد. در چنین شرایطی جامعه کارگر و کارمندی ما اوضاع به مراتب سخت‌تری را تجربه می‌کند. از سوی دیگر موضوع بازنشستگان و حقوق آنها-که اگر نگوییم شرم‌آور، چیزی شبیه آن است- را نیز نباید نادیده گرفت. پس تنها گروه‌‌های تحت‌پوشش در معرض آسیب نیستند. لذا نگرانی من این که بر جمعیت فقیر ما افزوده شود و این خودش بار مسائل منفی فقر را بیشتر می‌کند و فقر در تار‌وپود جامعه تنیده شده و آثار منفی‌اش بر پیکر جامعه نقش می‌بندد.

 من به عنوان یک مددکار اجتماعی که پشت میزنشین نبودم و فقط هم محدود به کلاس دانشگاه نشدم و به واسطه کارم با فقرا سر و کار دارم؛ شاهد لایه‌‌های جدید فقر هستم که حتی می‌تواند تبعات امنیتی به دنبال داشته باشد

آیا دولت‌مردان به این موضوع واقفند که بی‌توجهی به این اقشار چه سلسله آسیب‌‌هایی به همراه دارد؟

در فصل 18 برنامه هفتم توسعه (هرچند که هنوز ابلاغ نشده است) به افزایش اعتیاد، حاشیه‌نشینی، طلاق و مفاسد اخلاقی اشاره شده. در برنامه ششم و چهارم هم همینطور. این نشان می‌دهد که کسی منکر شرایط سخت فقرا نیست. اما موضوع این است که نوع و میزان حمایتی که از این گروه‌‌ها می‌شود، هیچ تناسبی با نیازها برای حفاظت و صیانت از این افراد ندارد.

در صحبت‌‌ها و گزارش‌های بیلان فعالیت مسئولان امر، اما همیشه صحبت از حمایت‌‌های همه جانبه از دهک‌‌های پایین جامعه است. موضوعی که به نظر تناسبی با حال واقع جامعه ندارد؟

معمولا استدلال این است که بر‌اساس دهک‌بندی‌‌ها رسیدگی می‌شود. اما باید به این موضوع توجه کنیم که این دهک‌بندی‌ها متعلق به بیش از یک دهه قبل است. خانواده‌‌هایی را می‌شناسیم که اگر زیر صفر، دهکی وجود داشت، باید زیرصفر می‌بودند، اما براساس دهک‌بندی‌‌های رسمی بین هفت و هشت قرار گرفته‌اند. واقعیت این است که این دهک‌بندی، ملاک تشخیص نیازمندی نیست.

در ماده 57 قانون احکام دائمی برنامه‌‌های توسعه موضوع آزمون وسع مطرح می‌شود. اما ما اصلا آزمون وسع نداریم که بتوانیم آن را ملاک نیازمندی و فقر قرار دهیم. من به عنوان یک مددکار اجتماعی که پشت میزنشین نبودم و فقط هم محدود به کلاس دانشگاه نشدم و به واسطه کارم با فقرا سر و کار دارم؛ شاهد لایه‌‌های جدید فقر هستم که حتی می‌تواند تبعات امنیتی به دنبال داشته باشد.

 ما در قبال فقرا مسئولیم و باید به گونه‌ای عمل کنیم که شاخص‌‌های رفاه اجتماعی به سمت بهبود برود. فقر با شعار و سخنرانی مدیریت نمی‌شود. فقرزدایی نیازمند یک سری برنامه‌‌های جدی است. اگر این اتفاق نیافتد باید نگران باشیم

درچنین شرایطی چه توصیه‌ای دارید؟

ما در قبال فقرا مسئولیم و باید به گونه‌ای عمل کنیم که شاخص‌‌های رفاه اجتماعی به سمت بهبود برود. فقر با شعار و سخنرانی مدیریت نمی‌شود. فقرزدایی نیازمند یک سری برنامه‌‌های جدی است. برنامه‌‌هایی که مبتنی‌بر شواهد علمی باشد. مدیریت فقر نیامند توجه همه جانبه به حوزه‌‌های اجتماعی اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و داشتن برنامه و استفاده از مدیران متخصص در حوزه‌‌های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است و اگر این اتفاق نیافتد باید نگران باشیم. ما در جامعه مددکاری اجتماعی شاهدیم که مددجویان با پوست و گوشت‌شان فقر را لمس می‌کنند. درد فقر و زخم فقر رفته‌رفته بیشتر و عمیق‌تر می‌شود و نباید فراموش کنیم که اگر نجنبیم، خیلی زود دیر می‌شود.